جهـــــــــــــانی شدن وسیاست شهری در پیرامون سرمایه داری - بخش اول

 

ارمینیا  ماریکاتو (2)     Erminia  Maricato

مجله  وِرا سیدادِ   Vera cidade  - سال چهارم ، شماره 4 مارس 2009-    (1)

 

" لطفا" انچه  مرتبا"  تکرار میشود را عادی ندانید"

استثنا وقاعده  ،   برتولد برشت

 

      1- مقدمـــــــــه

      دررابطه با موضوع پیش رو ، قبل ازهرچیز، طرح برخی پرسشها میتوانند مارا ، درتبیینء مسئله پیچیده ای همچون برنامه ریزی ، انهم باتوجه به تغییرات وسیعی که دردهه های پایانی سده بیستم (3) در روند تولید سرما یه داری بوقوع پیوست ،  یاری دهد .

       باتوجه به اینکه ، درشرایط کنونی شمارقابل ملاحظه ای ازکشورها ، اهمیت شان درصحنه جهانی گاه ازامکانات وقدرت مالیء یک بنگاه فراملیتی ، کمتراست . وچنین کشورها ئی امکانات چندانی جهت توسعه براساس الگوی دلخواهشان را ندارند . چه دورنمائی ، برای یک برنامه ریزی سرزمینی مبتنی برواقعیات وگاه تنوع فرهنگی اجتماعی ومحیطی ویا توسعه وتحول شهریشان ، قابل تصور است ؟

        با توجه به اینکه ، تفکرنئولیبرال که همراه با جهـــــانی شدن بمیدان امده ، خواهان رهائی ازقواعد وکنترل های دولت ملتها وخصوصی سازی خدمات عمومی وکنارگزاردن هرگونه تفکر یارانه خواه است ، چه برنامه وسیاست گزاری هائی را بایدانتخاب نمود که با اجرای انها نیازهای اکثریت مردم ، درجوامع پیرامون سرمایه داری که درحاشیه قرارگرفته وبخش یگانه شده (انتگره) با این بازار نیستند ، را بر اورده نمود ؟

      با توجه به اینکه ، سرمایه مالی بین المللی ، امروزه عملا" برامورجهان حاکم شده ، تمایلی به تبعیت ازاهنگ نامطمئن نهادهای مردم سالارء دولت ملت ها را نداشته ودرمقابل خواهان اعمال مقررات و وخواسته هائی برترازقوای مقننه ومجریهء (دررابطه باحجم مازاد، تعیین نرخ  بهره ، سیاست های مبادله ارزی، نرخ ریسک و .  ) این کشورها میباشد . چه امکان وتضمینی ، برای اجرای برنامه های توسعه درسرزمین ، ازطریق بکارگیری سیاست هائی جهت مشارکت مردمی ، که میتواند درتضاد با منافع امپریا لیست جدید باشد ، وجود خواهد داشت ؟  

       با توجه به اینکه ، تغیراتی که بعنوان جهانی شدن شناخته میشود ، درصدد اعمال نفوذ برسیستم های سیاسی ایست که اغلب مدرنیزه نشده اند ، بلکه بعکس سیستم های سیاسی ای هستند که اکثرا" موروثی متشکل از الیگارشی های محلی میباشند . علاوه بر ان این اعمال نفوذ درمقابل جوامعی است که هنوز در انها حقوق اجتماعی ( تامین اجتماعی، بهداشت وتندرستی ، برخورداری ازامکانات مسکونی واموزش وپرورش) همگانی نبوده و بخش اعظمی ازجمعیت شان دروضعیت غیررسمی informal  بدون امکان بهره مندی ازحقوق کارونظایران قرار دارند . دراینصورت چه امکاناتی پیش روی چنین جوامعی ، جهت تغییر روالی که مبتنی بر تعمیق نابرابری وفقرموجود باشد ، قراردارد ؟ چه امکاناتی وجود دارد که بتوان برنامه هائی مبتنی بر اولویت دادن به جوانب اجتماعی- محیطی و بهبود شاخص ها دراین جوامع را تدوین نمود ؟   چگونه میتوان مشارکت واتخاذ سیاست های مردمی راتضمین کرد ؟    

        با توجه به اینکه ، امپریالیسم نو با اهمیت دادن به قطب های شهری وکلان شهرهائی که در منطقه شان دارای اهمیت شده اند ، وهمچنین باورها ی نولیبرالی که خواهان ایجاد رقابت بین این مراکز شهری است، که انهم درواقع موجب گسستن این مراکزشهری ازبقیه سرزمینشان  میشوند ، چه فرصت ودورنمای ممکنی را برای سیاست هائی که برپایه  تعاون فدرالی قابل مطرح شدن باشند ، میتوان متصور بود؟

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 – این مقاله قبلا" بصورت تجدید نظر شده درکتابی تحت عنوان  "کلان شهرها ومسئله اجتماعی برزیل " در سال 2007 انتشار یافته است .

2- استاد  شهرسازیدر دانشگاه سائو پاولو مسئول امور مسکن وتوسعه شهری در ایالت سائو پاولو (  92- 1989 ) معاون وزارت  شهرهای برزیل ( 2005 – 2003  )

3- مفهوم جهانی شدن در اینجا با این برداشت مطرح میگردد ، که مبین تغییراتی است که علاوه بر انچه بر حسب معمول ارائه میشود شامل تحولات عقید تی ، فرهنگی وسیاسی نیز میباشد .  انچه  دیوید  هاروی  انرا دگرگونی ساختاری تولید سرمایه داری میداند که در دهه 70 ظهورنمود .

The new imperialism. New York ; Oxford University Press 2003  Harvey. D ؛     

 

1-1   جهـــــــــانی شدن وقدرت .

        همانگونه که تایلوریسم وفُوردیسم انسان وجامعه نوئی را شکل دادند ، جهانی شدن کنونی هم با تغییراتی که درکشورها ، بازار، روند کار، تولید ، کالا ، عادات مردم ، فرهنگ وذهنیت فردی ، نحوه کاربرد وتولید فضاهای ساخته شده مورد استفاده انسان ورابطه ان با طبیعت بوجود را میاورد ، درحال شکل دادن به انسان وجوامع جدیدی است .

       درواقع هژمونی فُوردیسم باعث تغیرات ، وسیع اجتماعی که حاصل اش برقراری نظم جدید کاری از طریق مکانیزاسیون که امکان تکرارتولید درصنایع بزرگ را بوجود اورد ، شد . ساعات کار مشخص، نظم دقیق ، ماشین که اهنگ بسیار متفاوت با زندگی روستائی که تابع فصول سال ونیروهای طبیعت  بود ، برقرار نمود . حتی فعالیت ها وزندگی روزمره خانواده دستخوش دگرگونی بسیار شد . ورود زنان به بازار کار، وارد شدن وسایل الکتریکی خانگی به محیط خانه ، عمومی شدن استفاده فردی ازاتومبیل وغیره . همهء اینها ، البته نه به اسانی و بدون منازعات ، دگرگونی های گسترده ای را درزندگی شهری و سکنی مردم ، پدید اورد. تولید انبوه کالاهای استاندارد شده برای مصرف همگانی ، موجب پیدایش کارگر (4)همخوان با چنین وضعیتی گردید .

       ترکیب فوردیسم با کینزیانیسم درسالهای 1940 تا 1970درغرب باعث رونقی شد که ، هابسباون Habsbawn انرا سی سال طلائی مینا مد. سالهائی که درواقع بگفته اوبزرگترین دست اورد رفاه اجتماعی بشریت درغرب حاصل شد.

"   (. . .) پس از بسرامدن دوره رونق بزرگ ، درسالهای پرتلاتم دهه هفتاد

وسپس سالهای بحران زده دهه هشتاد، ناظران -  بیش ازهمه ، برای اغاز بحث

اقتصاد دانان – تازه متوجه شدند که جهان بویژه جهان سرمایه دار ی پیشرفته

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

4 – گرامشی 1949

 

 

در حال گذر ازیک مرحله استثنائی وشاید منحصر بفرد در تاریخ خود است .

Hobsbawn,   1994/p253 "

 

        همچون نتیجه تعدیل روند انباشت سرمایه داری درپیشرفت مبارزه کارگران، دولت درعمل کنترل قانونی خودرا برکاروسیاست هائی که ارتقائ سطح زندگی را تضمین میکرد اعمال مینمود .

       وضعیت مذکورو تحولات سریعی که دران سالها بوقوع پیوست ، منحصر به کشورهای سرمایه داری مرکزی میشد. کشورهائی که درواقع درانها فوردیسم وجامعه رفاه تواما" درجریان بود . لیکن درکشورهای سرمایه داری پیرامونی ، فوردیسم با جامعه رفاه برای اکثریت مردم همراه نبود (5). بدین صورت  استاندارد وهنجارهای شهرسازی مدرنیست نیزدرواقع درجزئی ازبخش شهری این کشورها به اجرا درامدند . نتیجه چنین تحققی درحقیقت شکل دادن به نوعی " جزیرهء جهان اولی ها "  دربخش شهری این کشورها شد . جزیره ای که توسط بخش های شهری غیرمجاز، خارج ازاستاندار وهنجارهای شهرسازی مدرنیست ، بصورت غیر مجازویا غیررسمی ، به اشکال مختلف محقرنشین ، الونک نشین ، کپرنشین ،  ساخت وسازهای غیر مجاز، تفکیک ها توافقی وغیر قانونی و یا صوردیگرغیرمجاز، احاطه شده بود .  

       درچنین وضعیتی فوردیسم پیرامونی ، به انتقال صنایع ، ماشین والات ، تکنولوژی تولید (همراه با

طرحها ودر نتیجه ارزش های فرهنگی مربوطه اش) به برخی از مراکزکلانشهری که قبلا" بازارمصرف

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

5- ژوزه لوئیز فیوری Jose  Luis Fiori  میگوید: اصطلاحی که طبقه بندی  کشورهای پیرامون سرمایه داری را تعیین مینماید ، از اصطلاح "کشورهای عقب مانده ،"  اغاز شد .  سپس این کشورهارا " کشورهای وابسته " نامیدند .  پس ازان به "کشورهای درحال توسعه" وبعد از ان به" کشور های جنوب" معروف شدند .  بلاخره امروزه به عنوان " بازارهای نوظهور" ، که  در رابطه با سرمایه مالی جهانی در عصر جهانی شدن ان  مطرح شده است ، نامیده میشوند. ( فیوری 1995)

  برای شناسائی بهتر مفاهیم مرکزی و پیرامونی و شبه پیرامونی میتوان به اریگی Arrighi  1995 رجوع نمود .

  البته برای  توجیه اهداف نوشته حاضر ، طرح تعاریفی همچون تفاوت  میان پیرامونی ویا شبه پیرامونی ، چندان ضروری نمیباشد .

 

 کالاهای وارداتی بودند ، اقدام نمود . دربرخی ازاین کشورها که این روندء معروف به جایگزین واردات ،  با بعضی کنترلهای دولتی همراه بود ، دارای ویژگیهائی شد که مرحله تحقق ان ، به دوره ای توسعه گرا  معروف گردید.

        بسیاری ازانتقاد هائی که به الگوی فوردیست – کینزین  وارد میشد به شرایط تعیین کننده ان در حوزه تولید مربوط میگردید. ( بحران ، در منابع مالی ، دربازار، درسوداوری و علاوه بران مواجه شدن با بحران نفت دهه هفتاد . )  برای شناسائی مشخص افول مورد بحث ، دیوید هاروی ظهورمبارزه زنان ، جنبش ضد مصرف گرا ئی ( معروف به هیپی ها hippies  درصحنه جهانی بویژه درامریکای شمالی ) ، انتقاد ازضعف فونسییونالیزم مدرنیست ( جاکوبز Jacobs 1961 ؛ برمن Berman 1982 )  ، نارضایتی جهان سوم که برای کسب استقلال خود درمبا رزه بود ، بلاخره سایرجریانهائی که درسطح بین المللی وجود داشت ، را نیزموثر میداند .

       اما نبود انعطاف پذیری نشانه ایی بود که متناقضا" به این مرحله ء رفاه اجتماعی نسبی ویژگی میدآد:   کمبود سرمایه گزاری به مقیاس وسیع ودرازمدت درسرمایه ثابت ؛ نبود انعطاف دربازارکار، در قراردادها ، در حقوق کارگران ؛ نبود انعطاف درساختاراقدامات دولت . درمقابل انعطاف پذیری نشانه تغییراتی بود که ، درسالهای دهه هفتاد جهت سرعت بخشیدن به زمان گردش سرمایه اغاز میگردد: انعطاف پذیری  درساختارتولیدی دررابطه باسرزمین ،  انعطاف پذیری درسازمان دهی واحدهای تولیدی (درحال جابجائی وپراکندگی) انعطاف پذیری درمناسبات کار، انعطاف پذیری درتنوع کالا ، انعطاف پذیری ء بازارها ، اطلاعات ، دانستنیها ورسانه ها ، اهمیتی بیش ازپیش درجهانی یافتند که ، باسرعت در رویدادها ، زودگذری ، نمایشی کردن spectacle اقذامات ، انهم درشرایطی که همه این پدیده ها با پیشرفت گسترده تکنولوژیکی تقویت میشدند ، مواجه بود .

       انعطاف پذیری مذکور به دولت ونقش تنظیم کننده اش نیزرسید . بدین صورت لیبرالیسم درشرایط جدیدی تولد دوباره یافت . به بحران مالی پیش امده درسال 1979 مارگارت تاچر نخست وزیر انگلستان ورونالد ریگان رئیس جمهور امریکا 1980  باحمله به دستمزد واقعی و تضعیف سندیکاهای مربوطه پاسخ دادند .

       هژمونیء جهانی شدن ( گلوبالیزاسیون ) درواقع به معنی دِمُونتاژء دولت بزرگء ارائه دهنده وتضمین کننده شرایط رفاهی ، تضعیف سندیکاهای قدرتمند کارگری وتداوم سرمایه های تولیدی فُوردیست ،  ویا اینکه در واقع بیش ازهمه چیز به معنی اولویت دادن به هژمونی وسلطه بازار بود .

       همچنین دراین شرایط احزاب سیاسی سنتی هم درامان نماندند . وضعیتی که در واقع برای نیروهای چپ فاجعه باربود . بدین ترتیب ، دراین شرایط نقش افرینان جدیدی وارد صحنه شدند :  ان. جی.اُ ها  NGOs (سازمانهای غیر دولتی ) ، طرفداران محیط زیست ، جنبش زنان ، سازمانهای طرفدار برابری نژادی ، مدافعان برابری حقوق همجنسبازان ، اقلیت های قومی وغیره . همچنین دموکراسی بورژوازی مبتنی بر نمایندگی representative  به سوی منازعه ،  واحزاب سنتی به تخلیه محتوائی سوق داده شدند .

       واکنش فریبنده وتوام با شیفتگی که رسانه هاوبسیاری از روشنفکران و نخبگان نسبت به  گلوبالیزاسیون  وبهمین صورت شهرهای جهانی (گلوبال ) نشان دادند ، با گذشت زمان وبا تخصیص یافتن تکنولوژی جدید وکاربرد ان در جهت خدمت به سرمایه داری و سایر تغییر وتحولات  ، همگی بصورت یک واقعیت ظالمانه نمایان شدند : افزایش بیکاری ، بدترشدن شرایط ومناسبات کار، عقب گرد درسیاست های تامین اجتماعی، افزایش خصوصی سازی ،  ورود ونفوذ سازوکارهای بازار به عرصه خدمات عمومی ، افزایش نابرابری های اجتماعی ، انهم علاوه بر نابرابری هائی  که از قبل باقی مانده بود. 

       گلوبالیزاسیون ، پس ازسلطه هژمونیک اش براوضاع ، محرومیت وطرد اجتماعی را افزون بر مشکلات قبلی موجب گردید :  محله ها فراموش شدند ، شهرفراموش شد ، منطقه فراموش میشود . این روند حتی درکشورهائی که خارج از نظم جدید قرار داشته واین نظم درعمل انها را به حساب  نمیاورد هم قابل مشاهده بود .

       پویائی منطقه ای جدیدی برپایه از اهمیت انداختن فرهنگ های ملی محلی ، بی اعتنائی به هویت های قومی ، نژادی ، دینی ویا درواقع ارکان پایداری محیطی جامعه ، شکل گرفت . ( Harvey 2003، Stiglitz 2002 ،  ( Ocampo    Martin 2003

        برای کسی که جزئی ازاین امپراتوری ویا وابسته به ان نبود ، گلوبالیزاسیون بصورت یک  سونامی  بزرگی در امد که هرچه بر سر راهش باشد باخود میبرد.

       تهاجم بکارگرفته شده گوئی برای پخش نطفه انتقال ژنتیک " ترمینا تور"میباشد . ( که درحالت عمومیت یافتن ان  ، کنترل کامل کُنسرهای گلوبال برقوت مردم جهان هم عملی میگردید .) که این خود مبین نهایت فقدان اخلاق وانصاف نیروهای گلوبال (6) است . اطمینان به داشتن امنیت دراینده برای  اشخاص وخانواده ، داشتن ارامش ، امید به اینده ، جای خودرا به تردیدی مداوم که نسل جوان باان روبروست داده است .  حتی در ایالات متحده که در انجا صلح اجتماعی ازطریق تداوم حفظ استاندارد افراطی مصرف برپا نگهداشته  شده ، فقر وسیعی درحال گسترش است. هاروی (2003)

       بااین اوصاف انگونه که نئولیبرالها میپنداشتند ، دولت ها کوچک نشدند، بلکه خود را با خواسته های صاحبان جهانی سرمایه مالی تطبیق دادند . انچه دراین دولتها کوچک شده روبه نقصان نهاد در واقع ارائه خدمات اجتماعی بود . دولت ها ئی که با الزامات مراکزسرمایه های مالی همراه میشدند ، توسط رسانه های درخدمت سرمایه مالی حمایت شده وبه عنوان موفق ودرحال پیشرفت معرفی میشدند . فرضا" اقدامات مشکوک خصوصی سازی بنگاههای نشریاتی ورسانه ای در برزیل ، رسانه هائی که قبلا" وسیعا" ازطرف دولت حمایت میشدند ، انچنان بود که با بکارگیری چهرهای سرشناس رسانه ای وتبلیغات مداوم درمدح خصوصی سازی وچنین وچنانء بودن جهانی شدن (گلوبالیزاسیون) وبی اعتبارکردن فعالیت هائی که در اختیار دولت بود ، همگی بخشی از این جریان هستند . ( Biondi 1999)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

6 – ر. ش  < http//www etcgroup.org  >

 

       بنظر بال ات ال Ball et all  (1988)  یکی از ویژگیهای عمده جامعه رفاه Welfare State   در کشورهای سرمایه داری مرکزی تولید انبوه واحدهای مسکونی استاندارشده باترکم بالا همراه بایارانه دولتی بود . سرمایه گزاری درگسترش زیرساختهای شهری با برنامه ریزی شهری وکنترل کاربرد زمین همراه شدند .  شرکت ها وسندیکاهای بزرگ ( باهمکاری وسیع نیروی کار مهاجر) دراین ساخت وساز وسیعا" مشارکت نمودند .

       پس ازسال 1975 اعتبارات دولتی روبکاهش نهاده ، قیمت ها افزایش یافتند ، درپی ان متعاقبا"  فعالیتهای سوداگرانه فزونی یافته ، درنتیجه منجر به افزایش پیچید گی اوضاع وانعطاف پذیری درعرصه روند تولید ان شد . بنظرهمین صاحب نظران همراه با کاهش سرمایه ثابت ، فعالیت های مبتنی برقرارداد

 های دست دوم وسوم نیز رواج یافتند . همهء این تغییرات بموازات وهمراه باکاهش توان سندیکاها  بوقوع 

  پیوستند . 

        با این اوصاف ودر چنین وضعیتی واژه یارانه هم درعمل رفته رفته از کلیه اسناد رسمی محو شد .

 

        2-1  -  رویاروئی گلوبالیزاسیون در کشورهای پیرامونی (7)  

       اگر برخورد جهانی شدن ( گلوبالیزاسیون ) درکشورهای سرمایه داری پیشرفته بسیارشدید بود ، اکنون تصور نمائید این برخورد درکشورهای پیرامونی که اکثریت جامعه شان هیچگاه ازحقوق اجتماعی

 انیورسال همچون : اشتغال ، رفاه ، تندرستی ، اموزش و پرورش ومسکن برخوردار نبوده اند ، چه نتایجی باید ببار اورده باشد ؟

        نابرابرهائی که جهانی شدن باخود اورد ، موجب تعمیق ان درجوامعی که بگونه سنتی دچار این نابراری ها بودند ، گردید بنا براین درچنین وضعیت هائی روند بازسازی تولید وهدفگیری برای برقراری  

  ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

  7- باوجود تفاوت محسوسی که میان کشورهای پیرامونی وشبه پیرامونی وجود دارد ، اما در رابطه با  وجوهی که در این نوشته م پی میگیریم ، طرح تفاوت مذکوررا چندان ضروری نمیدانیم .

 

      اشتغال کامل وبرخورداری از حقوق اونیورسال مردم بسیار متفاوت خواهد بود .

        درکشورهای سرمایه داری مرکزی جهانی شدن  درعمل بصورت شکسته شدن وتضعیف قرارداد اجتماعی بود . اما درکشورهای سرمایه داری پیرامونی جهانی شدن  بمعنی برقراری روابط سلطه وبهره کشی جدید عمل نمود .

        انچه قابل ذکر است این استکه : الگوی کاملا" حساب شده ء بازسازی ، هژمونی وسلطه مورد بحث را توافق ویا اجماع واشنگتن (8) ارائه داد .

        همانگونه که قبلا"متذکر شدیم ، نیروهای گلوبال همزیستی ورعایت نهادهای مردم سالارء کشورهای هدف را برنمی تابند ، وباانها مشکل دارند . این نیروها توانستند ، نظریا تشان رابا کمک رسانه هائی که  کمک های هنگفتی را دریافت مینمودند، تا اندازه زیادی جا بیاندازند . همانگونه میبینیم ، بانکهای مرکزی درهمه شئون زندگی اجتماعی این کشورها نفوذ نموده ، هیچگاه دراین زمینه ها حسابی به مرجعی پس نداده اند .  حقوق بسیار مشروعشان ! همواره غیر قابل شناسائی ، جلساتشان معمولا" دورازانظار، اسناد ومدارکشان حتی برای اقتصاددانان  جهت مطالعه وقضاوت ، همواره غیر قابل دسترسی ، بوده است  . در      

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

8-  هد ف سند توافق ویا اجماع واشنگتون ازجان ویلیامسون John Williamson  درعمل بصورت راهبرد ( استراتژی)  ویا دستورعمل پایه  ، برای کادرهای اجرائی ایکه وظیفه شان خط دادن به سیاست ها ی اقتصادی جوامع پیرامونی  ، در جهت نیل به اهداف اجماع مذکور ، بود ه است .

What Washington Means by Policy  Reform : In J.Williamson, ed. Latin American Adjustment :  How Much Has Happened ? Washington :  Institute for International Economics,  (1990)

 نسخه پیشهادشده توسط ویلیامسون ، نتیجه نشستی بود که  سال 1985 انجام شد ، که در ان نمایندگان دولت امریکا ،  سازمانهای مالی بین المللی، نمایندگان کشورهای معروف به " نوظهور " شرکت داشتند . برای انها نسخه وراهکار فقط یکی بود : تثبیت اقتصاد کلان بر اساس سوپر وایت  اولیه  مالی ، تجدید نظر در ساختار نظام تامین اجتماعی ، ازاد سازی تجاری ومالی وگسترش هرچه بیشتر خصوصی سازی .  بقسمی که بزعم ارائه دهندگان نسخه مذکور، بااجرای  موارد فوق الذکر، سرمایه گزاری ورشد اقتصادی همه جانبه ای نوید داده میشد . که در واقع  چنین نشد . 

 سند مذکور در"  In search of a Manual of Technopols " از ویلیامسون در  Williamson . Johon ed. The Political Economy   of Policy Reform  .  Washington, DC : Institute for International Economics  1994   

 سعی داشت  یک دستور العمل سیاسی  مکمل برای به اجرا در اوردن اهداف نئو لیبرالی ارائه دهد .

       م – همچنین ، در این رابطه برای شناسائی بیشتر"اجماع ویا توافق واشنگتن "میتوان به مقاله « ربع قرن سرگذشت غم الود خصوصی سازی » نوشته  :  فریبز رئیس دانا نیز رجوع نمود .

 این سازمانها هیچکس بگونه ای دموکراتیک انتخاب نشده است . بدون علت نیست که یکی ازنکته های مهم نسخه های نئولیبرالها ، استقلال بانکها ازدولت ها ویا نهادهای ملی ء کشورهای هدف ، میباشد .

       درجه "ریسک ء کشور" یکی از شاخصهای دیگری استکه : بزعم نئولیبرالها بیش ازتوزیع درامد اهمیت و منزلت دارد. حال این شاخص چگونه تعیین میشود ؟ چه کسانی تعیین کننده انند ؟ برچه پایه ومبتنی برچه برداشتهائی محاسبه میگردند ؟ معلوم نیست . اما بهرحال شاخصی است که بصورت شمشیری بالای سراین کشورها نگهداشته شده است .

       دروزارت های دارائی کشورها ی هدف مجموعه ای ازافراد حرفه ای بکارگرفته میشوند که اگرچه ممکن است شناخت چندانی ازواقعیات اجتماعی وسرزمینی کشورشان را نداشته باشند ، ولی ان چنان تعلیم دیده و اماده شده اند که ، بتوانند با مهارت وبگونه ای حرفه ای به اهدافی که درمورد انها توجیه شده اند ، جامعه عمل بپوشانند.  نقش ایدولوژی شان مشخص است : با شیفتگی تمام باورهائی را پی گیری نمایند که دراجماع واشنگتن مورد تائید قرارگرفته است . این کارشناسان برنامه ریزدرعمل خط دهنده وراهنمای سایرسازمانها ووزارت خانه های اجرائی کشور نیز میباشند . (9)

        متد لوژی بکارگرفته شده برای محاسبه مخارج سازمانهای عمومی بخش بسیار مهمی از این نظریات را تشکیل میدهد. سرمایه گزاریها بحساب مخارج ( بعنوان مثال ، امکانات مربوط به احداث زیر ساختهائی که به تولیدات اختصاص دارند ) گذارده میشوند ، تا بدینصورت توان وکارآئی دولت را کم اهمیت جلوه دهند . درمتدولوژیء حسابرسی ، تعاریف بکار برده شده ، درهمهء جزئیات ازمنطق سلطه منافع گلوبال تبیعیت مینماید. 

     توفیقء راهبرد تدوین فورمول بندیهای سیاسی ، برای کشورهای سرمایه داری پیرامونی ، موجب شگفتی است .  BIRD (بانک بین المنطقه ای توسعه)  BID( بانک توسعه کشورهای قاره امریکا ) OCDE (سازمان اقتصادی تعاون وتوسعه) ازجمله نهادهائی هستند  که برای پیگیری وتحقق 

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

9 - بعنوان عضوگروهی که در تاسیس وزارت شهرها فعالیت داشته ومعاونت وزارت خانه مذکور را در دولت  لولا داسیلوا به مدت سه سال 2003/2005 عهده دار بوده ، نویسنده مقاله درعمل شاهد فعالیت های مبتنی بر برداشت های نئولیبراستی در دستگاه دولتی برزیل بوده است .

   اهداف ایجاد قابلیت "  ، "capacity building "  سازمان داده شده اند . بدین صورت همه سعی وکوشش و اقدامات نهادهای چند جانبه ( که حتی انرا چنان ارائه میدهند که گوئی همه چیز بسادگی در جریان است .) در جهت تحقق وبراوره شدن اهداف و مصوبات اجماع واشنگتن میباشد .  بقسمی که باید اهداف این اجماع همواره در" راس همه امور"  انگاشته شود .  لذا برای نیل به این اهداف ، انها روی ُسنتی که درغالب کشورهای سرمایه داری پیرامونی رایج است ، حساب میکنند . انهم : گرایش نخبگان این جوامع به تقلید ویا فوق ارزش قائل شدن ، به انچه ازخارج وارد این جوامع  شده ، میباشد .   همزمان باان کم ارزش شمردن یافته ویا برداشتهای خودی ، که توسط نخبگان وروشنفکران کشورهای سرمایه داری پیرامونی انجام میشود را باید به سنت قبلی اضافه نمود .

    حافظه روشنفکرانه وحرفه ای نخبگان جوامع پیرامونی ، نسبت به ارزش های خودی دریک دوره تاریخی طولانی همواره سرکوب وتحقیر شده است . همراهی وتاثیر پذیری دراز مدت از ایده های وارداتی ،  در واقع انها را در مقابل یک وضعیت تاریخی مجازی قرار داده است .  بویژه در زمینه تاثیر پذیری فرهنگی همواره درعمل با « ایده های خارج ازمکان » : مجموعه ای از ارزش ها ، باورها ، نمادها ئی  که به اشکال مختلف بریده از واقعیت وبیگانه با وضع موجود میباشند ، مواجه بوده ایم . مسائل مهم مرتبا" پیش کشیده ومطرح میشوند ، اما همواره بدون راه حل باقی میمانند . مکررآ" مسائلی مطرح شده ودر مورد ان مطالعه وتصمیم گیری میشود . انهم اغلب بدون اینکه ، نسبت به برداشت ها وشناسائی های برهم انباشت شده ای که قبلا" دررابطه با مسئله مورد نظرانجام شده ،  نقد ، بررسی وتوجه چندانی مبذول گردد.     فریبندگی وشیفتگی نسبت به ایده های وارداتی که اغلب اونیورسال (10)  هم انگاشته میشوند، غیر قابل توصیف است . با این سنت وعادت اکادمیک ، دانشگاهی و حرفه ای ، تعجب اور نیست که بطور گسترده ای شاهد جذب اینگونه ایده های وارداتی باشیم .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

10 – بسیاری از صاحب نظران بنام برزیل این پدیده را از جوانب مختلف مورد بحث وکنکاش قرار داده اند ، از ان جمله : روبرت شوارز

Robert  Schwarz ،  فلورستان فرناندس Florestan Fernandes و سلسو فورتادو  Celso Furtado و . .

 

        با توجه به فشاری که کشوهای ثروتمند جهت پذیرش  " سیاست های خوب"  وهمینطور          " نهادهای خوب "   به کشورهای فقیر وارد میاورند . چانک. ها- جونChang,Ha-Joon   ادله های تجربه شده ای را درمورد چگونگی اثار منفی انها ا رائه میدهد . اومعتقد است : کشورهای فقیر  هنگامی رشد خواهند یافت که  از نسخه های نئولیبرالیء   " نهادبین المللی سیاست توسعه "   پیروی نکنند . چین وهند که رشد بالائی را تجربه میکنند ، از چنین نسخه هائی پیروی نمیکنند .

 

" بنظرمیرسد در مقابل یک  " پارادُکس "  قرار داریم . دست کم برای کسی که اقتصاددان

نئولیبرال نیست ، همه کشورها  بویژه کشورهای در حال توسعه در سالهای 1960 تا

1980 که از سیاست های به اصطلاح " نادرست " پی روی میکردند از رشد بیشتری

برخوردار بودند.  پاسخ روشن برای چنین پاردوکسی این استکه ، دریابیم : سیاست

های معروف به "درست " هیچ سودی برای کشورهای در حال توسعه نداشته ، بلــــــکه

بعکس ، در حقیقت بسیار محتمل استکه ، سیاست هائی که  " نادرست " نامیده شده اند ،

یعنی از نسخه های انها تبعیت نکرده اند ، برای انها سود اوری بیشتری داشته است.    "

 Chang  Ha, b ,Joon 2002/p.214

 

                ادامه در بخشهای بعدی

                بهمن 1389