جهـــــــــــــانی شدن وسیاست شهری در پیرامون سرمایه داری - بخش دوم

     

        3 -1-   مرده ریگ  موروثی .

      اما مشکلاتی که امروزه برنامه ریزی شهری درجوامع سرمایه داری پیرامونی ، با ان مواجه است، فقط بعلت تاثیرات ونتایج گلوبالیزاسیون نیست ؛ اینجا اشاره ام دقیقا"متوجه کشورهای ایبریک ( اسپانیا وپرتقال . م ) است .

      درامریکای لاتین نابرابری اجتماعی ، مرده ریگی است که طی پنج سده سلطه خارجی شکل گرفته ، انچه با منافع نخبگانی که بشدت متاثرووابسته به میراث دوره های قبلی هستند ، همراه شده است . طی این دوره تاریخی نخبگانی به صحنه امدند که متاثرازمیراث دوره های پیشین بوده اند . ویژگیهای موروثی در این روند تاریخی را میتوان بدین سان مطرح نمود : الف) استفاده ازرابطه ووابستگی به قدرت که درپیشبرد بسیاری ازامورنقش مرکزی دارد ؛ ب) استفاده ازامکانات عمومی برای انجام اهداف شخصی وخصوصی؛  ج) وجود ارتباط میان منافع اربابان قدرت ، دستگاه حکومتی واقتصادی .(11)    

     اعمال نفوذ ، پارتی بازی ، نفوذ باقی مانده های الیگارشی سابق، اربابان قدرت محلی معروف به سرهنگان ، مالکین بزرگ ، همگی مرده ریگ هائی هستند که با این روند موروثی ارتباط تنگاتنگی دارند. فساد ورشوه خواری همه گیردرامریکای لاتین بخشی ازاعمال نفوذی استکه اشخاص صاحب قدرت  انرا تشدید نموده اند . نفوذی که نظام سیاسی وحقوقی را دروضعیت عقب مانده ، پیش – مدرنیست ، نگهداشته است . بدین صورت که روابط پیش – مدرن با روند مدرنیزاسیون صنعتی وشهرنشینیء این کشورها همزیست شده ، به بقای خود ادامه داده است . درچنین وضعیتی اجرای قانون ، بعلت وجود منافع صاحبان قدرت ، اغلب روالی غیرقابل پیش بینی را طی مینماید . قوانین پیشروچون درقضاوتشان روابط مشخصی مطرح میگردد دراثراعمال نفوذ صا حبان قدرت میتوانند به نتایج محافظه کارانه ء متفاوتی ختم شوند .   

  ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

11-بخشی از این مبحث را میتوان در فائورو  Faoro  1989 مشاهده نمود. 

 

     این موضوع ، همانگونه که بعدا" مشاهده خواهد شد ، شامل صاحبان زمین واملاک شهری نیزمیشود . علاوه بر این باید بخاطرداشت :  مالکیت زمین درشکل گیری جوامع لاتین امریکائی نقش بسیارمهمی داشته است .

        ویژگی دیگری که میباید ، دررابطه بانیروهای عقب مانده وتاثیرگذار ، مورد توجه قرارگیرند  تاثیراظهارات ، ادعاها وحرافی هائی استکه مسئولین اجرائی دررابطه با اجرای ماموریتشان ابرازمیدارند . اظهاراتی که همواره فاصلهء بسیاری ، باانچه (دراغازاجرای طرح ، لایحه قانونی ویا برنامه ای )  مطرح میشود ، داشته است . (12)

     با این اوصاف ، فرضا" درپارلمانهای لاتین امریکائی مشکل میتوان نماینده ای را یافت که خود را محافظ کاربداند . اکثریت قاطعشان به هرمنافع وگرایش سیاسی ایکه وابسته باشند ، خود را مردمی و یا دست کم چپ میانه معرفی میکنند . تحصیل کرده ها واکادمیک ها هم بهمین صورت ، چنانکه گوئی این خصوصیات جزئی از خصلت وروحیه لاتین امریکائی ها شده است . 

     صاحب نظران بسیاری اقدام ، به بررسی و تحلیل خصلت های ویژهء این سرمایه داری منحصربفرد  ( Sui-Generis ) که برجوامع ما حاکم بوده ، اما روابط غیرسرمایه داری را بکارمیگیرد ، نموده اند .

کانسلینی  Canclini (1990) " افتراق های داخلی"این جوامع را یا داوری نموده ، نشان میدهد ؛ چگونه ویژگیهای متفاوت تاریخی با یکدیگرهم زمان همزیستی مینمایند . سلسو فورتادو(1995)   CelsoFurtado به شرح ویژگیهای مربوط به " اختلاف فازوهمزمانی"  این پدیده ها میپردازد . فرانسیسکو  دِ  اولیویرا Francisco de Oliveira ( 1971) با اقتباس از تروتسکی  انرا " ترکیب نابرابر"مینامد . فلورستان فرناندس Florestan Fernandes 1975میگوید: انچه شاهد آنیم" مدرنیزاسیون با تاخیر" و یا" توسعه ء مدرنء عقب ماندگی" است . هرچند پژوهشها ی بسیاری بربقاء و  

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

12- در این رابطه میتوان به اثر متفکر برزیلی در قرن نوزدهم ، مشادو دِ اسیس  Maachado de Assis   ونقد وتفسیر  ربرتو  شوارز  ازان نیز رجوع نمود

  مقاومت بازدارندهء مرده ریگ الیگارشی درروند مدرنیزاسیون(13) تاکید دارند . اما دررابطه با چگونگی روبرو شدن روند گلوبالیزاسیون با این پدیده های عقب مانده هنوزپژوهشهای روشنگرانه چندانی انجام نشده است .

     ازطرف دیگر فرضا" در برزیل ، حتی میتوان افزایش فساد اداری ورشوه خواری را ، دستکم ( در مورد حفظ روابط مذکور) در سیستم سیاسی اداریء سالهای دیکتاتوری ، خاصه بعد ازسالهای دهه90 نیز مشاهده نمود .        

       فرضیه ما براین پایه است که ازدست رفتن تدریجی قدرت قوه مقننه به سود قوه اجرائی و همچنین بسود نهادهائی که ضرورت ایجاد انرا گلوبالیزاسیون پیش اورده ، باعث شده  روابطی که بر پایه تبادل وتحکیم نقش  مارکتینک پیش میاید درفعالیت های پارلمان تاثیر گزارده وتقویت شود .

      فرضیه ای که قابل طرح است این استکه : ویژه گیهای موروثی پیش گفته هم ، درعمل  برای پیش برد اهداف گلوبالیزاسیون بکار گرفته میشوند . اما درصورتیکه که بهرعلت ، بفرض دررابطه با تصمیم گیری مهمی ، انچنان که باید کارامدی لازم را نداشته باشند براحتی کنارگزارده وبه حاشیه رانده میشوند .  به هرحال این مسائل وابعاد مختلف شان میبایست توسط نهادها ی مسئول برملاگردند . ونه اینکه در مقولات مورد بحث – دربخش شهری - وظیفه افشا وبرملا نمودن  انها  به عهده شهرساز گزارده شود .

 

       4-1  پارادوکس های  شهرهای جهان در حاشیه  (14)

       شهروبویژه کلان شهرهای کشورهای سرمایه داری پیرامونی وضعیت های شهری ای هستند که      

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ       

13- بسیاری ازاین صاحب نظران در حال تجدید نظر در برداشت های مربوط به نیروهای عقب مانده وگلوبالیزایسون میباشند . از ان جمله فرضا" فرانسیسکو اولیورا  در" نابرابری تطبیق داده شده " نوشته 1972 وتجدید نظر شده ان در سال 2003  را میتوان نام برد .

14- فعلا" خودرا به داده های کمیتی که ابعاد تراژدی شهری در جهان وبویژه درکشورهای سرمایه داری پیرامونی نشان داده ، همچنین بر بد تر شدن شاخص های مربوطه  در اثر تاثیر جهانی شدن بر اوضاع جاری تاکید دارد ، مشغول نمیکنیم . د ر این رابطه برای اشنائی با کمیت وها وامار مربوطه میتوان به ،  داویس(2006)  وهمچنین کنفرانس مسکن سازمان ملل UN HABITAT, ECLAC ,GLOBAL URBAN OBSEVATORY  که در پایان در قسمت ماخذ ونابع توضیح داده ایم رجوع نمود .

میتوان درانها به وضوح شاهد تضادها وتناقض های پیش گفته بود .

      بخش کوچک ویا بزرگ جمعیت شهری ، متناسب با شرایط هرکشور، از حقوق متعارف شهروند ی

 محروم میباشند . اما درعین حال سعی دارند ، امکان سکونت و ماندگاری خود درشهرراازطریق امکانات محدود ونا کافی ای که بسختی بدست میاورند  ، فراهم اورند . بدون اینکه فعلا" قصدمان پرداختن به میزان  وکمیت این بخش ازجامعه شهری باشد ، ( با توجه به اینکه ، امروزه درجهان کشورء درحاشیه ای را نمیشناسیم که آماردقیق وقابل استنادی دررابطه با بخشی ازجامعه شهری اش که دچار اینگونه محدودیت ومحرومیت  ها هستند ، ارائه داده باشد ) ، میتوان گفت : بخش عمده جمعیت شهری ، دراغلب این جوامع مسکن خودرا بدون امکانات کافی وبهره مندی ازخدمات فنی ( معماری- مهندسی ) ،  سرمایه گزاریهای بخش عمومی ، تسهیلات بانکی وهمینطورمراعات قوانینء ناظربراملاک وضوابط ساخت وساز درشهر ، بر پا میکنند .

        اما ، ساخت بناهای مسکونی محقر، درحاشیه وغیرمجازکه افراد راسا" با امکانات مختصر، ناکافی وغیرمتعارف شان احداث مینمایند ؛ تاثیربسیاری درتداوم پائین ماندن سطح دستمزد نیروی کار وارزانی ان دارد . (چون مخارج مسکن بعنوان جزء مهمی ازدستمزد ودرنتیجه سبد مخارج ومصرف خانواده به حساب میاید.) بویژه درمراحل اولیهء توسعه ، هنگامیکه صنعت فوردیسم ، جهت فعالیت دربازارداخلی وامکان رقابت ، وارد جوامع سرمایه داری پیرامونی میگردد ، بصورت ضرورت ویا خواسته اصلی سرمایه جهانی شده (گلوبالیزه) برای سرمایه گزاری ، درمیاید . با اینکه این ویژگیها جزئی ازسیستم تولید سرمایه داری شده ، اما کارگر( بخشی ازجامعه که درروند تولید مشارکت دارد) به بازار مسکن دسترسی چندانی نداشته وازبهره مندیء امکانات مسکن عملا"بی نصیب ومحروم میماند . بازارمسکن بخش خصوصی ، انچنانکه دست اندرکاران ان درامریکای لاتین دران فعالند ، همواره موجب افزایش بهای مسکن  محرومیت بیشترلایه های کم در امد تر جامعه از دسترسی به ان شده است . درکشورهای سرمایه داری مرکزی بخش خصوصی بطورمتوسط ارائه دهنده حدود 80 درصد واحدهای مسکونی است . 20در صد بقیهء هم واحد های مسکونی ای هستند که بکمک دولت وبا ارائه یارانه های مختلف ارائه میگردند . در کشورهای سرمایه داری پیرامونی بازارمسکنی که بخش خصوصی عرضه کننده ان است جزء محدودی ازکل بخش مسکن را شامل میگردد . انهم بگونه ای که رونق وامکان ادامه فعالیتش همواره مشروط به افزایش مداوم بهای مسکن بوده است  .

     تداوم گرانی وافزایش بهای مسکن ومحرومیت بیش ازپیش خیل متقاضیان مسکن ازبهرمندی از چنین بازاری ، که به شدت سوداگری بران حاکم است ، مشکلات ومحرومیت از بهرمندی از انرا بیش از پیش افزایش میدهد . دربرزیل همچون اکثر کشورهای امریکای لاتین ، فقط 30 در صد جمعیت دسترسی به واحدهای مسکونی ای را دارند که بخش خصوصی عرضه کننده ان است . حتی بسیاری ازشهروندان که از نظر شرایط اجتماعی جزئی از طبقه متوسط ارزیابی میشوند ( بادر امدی بیش از پنج حقوق حداقل ) قادر به ابتیاع مسکنی که بخش خصوصی ارائه میدهد ، نمیباشند . از طرف دیگر سرمایه گزاری های دولت هم معمولا" تابع منافع واهداف خاصی است وعمومیت چندانی ندارد . انچه  ضروری است یاد اوری شود ، این استکه : سرمایه گزاری های بخش دولتی درشهرها را میتوان ، به صورت سه سمت گیری متفاوت ازیکدیگر متمایز نمود : الف ) سرمایه گزاری هائی که جهت حمایت و براوره شدن منافع بخش بازارساخت وساز ورونق بخشیدن به ان انجام میشود . یااینکه، سرمایه گزاری ای که درواقع نیروی محرکه وعامل افزایش ارزش وسودآوری دراین بازار است . ب) سرمایه گزاری درانچه امروزه به مارکتینک شهری معروف شده است .  ج) سرمایه گزاری هائی که بیشتر در جهت کسب امتیازات وحمایت های سیاسی وانتخاباتی است . سرمایه گزاری های اخیر میتوانند دربخشهای فقیرنشین وبعضا"جهت پاسخگوئی به نیازهای مسکونی انها انجام شود .  

    اما امکانات وسهولت های مسکونی که زیرساخت ها وخدمات شهری را شامل میگردند ومورد تقاضای بخش بزرگی ازجمعیت شهری هستند ، نه بخش دولتی ونه بخش خصوصی تمایل چندانی به توسعه انها ، متناسب با نیازهای موجود ، را ندارند.

    فضاهائی که ازنظرمحیط شهری با کاستی وناکارآئی مواجه اند، ازانجمله : اطراف مسیل ها ، رودخانه ها ، منابع ذخیره آب ، تالابها ، زمین های پست آب گرفته وعمق دره ها و بلاخره بسیاری ازعوارض مسئله داری که درفضای فیزیکی شهروجود دارند.  وضعیت هائی که رسیدگی وتصمیم گیری درمورد رفع کاستی ویا بهینه سازی انها ، نیاز به اقدامات ومصوباتی دارد ، لیکن ذینفع های بازارمسکن وهمچنین مسئولین اجرائی ، توجه چندانی به بود و نبود این اقدامات نداشته وعملا"بی توجه به همه ء این نیازها در پی نیل به اهداف خود هستند . عواقب چنین وضعیت اسفناکی ،  بسیارند :  الودگی محیط زیست بویژه منابع اب ، خسارات جانی ومالی بسیاری  که در اثر جاری شدن سیلاب ها در مسیل هائی که امکانات لازم برای مقابله با ان وجود ندارد ، بوجود میاید .  خساراتی که دراثر پیش گیری های قبلی میتوان از میزان انها تا حد زیادی کاست . این وضعیت بعلت ناکافی بودن اقدامات لازم هرزمان بیشتروضعیت غامض ونا پایداری را بخود میگیرد . بقسمی که ازسالهای دهه چهل به بعد ، با افزایش روزافزون شهرنشینی ، ابعاد بسیاروسیعی یافته ودرهمهء زمینه های زندگی شهری مشکل افرین ومسئله ساز شده است .

    شهرنشینی درشهرهای جوامع سرمایه داری پیرامونی ، به سبب طرد ورانده شدن مداوم لایه های اجتماعی فقیروکم درامد به حاشیه شهر، موجب گسیختگی وچند پارگی جامعه شهری ودرنتیجه ایجاد نابسامانی های زیادی شده است . شهرنشینی درجوامع سرمایه داری مرکزی نظیر ایالات متحده ویا کاناداهم با خود پراکندی اجتماعی- فضائی راهمراه دارد ، اما این پراکند گی هرچند موجب مشکلات زیست محیطی متنوعی است ، ولی توانائی مالی شهروندان این جوامع وامکان استفاده وسیع ازوسایط نقلیه  وجایگاه اجتماعی شان باعث میشود ، شهروندانی که درحاشیه شهرها زنگی میکنند یگانگی (انتگراسیون ) خودرا نسبت به جامعه شهری ازدست نداده ودرواقع هرچند درحاشیه شهرسکنی دارند ولی ازنظر جایگاه اجتماعی به عنوان حاشیه نشین طبقه بندی نشده ، با مشقات ومشکلات حاشیه نشینء شهرهای جوامع سرمایه داری  پیرامونی  ، که اغلب میباید ارتباط خودرا با شهر با مشکلات فراوان وگاه با طی مسافت های زیادی با پای پیاده انجام دهند ، روبرو نباشند . جابجائی پیاده درفواصل نسبتا" طولانی ، درسطح شهرهای جوامع سرمایه داری پیرامونی ، بنا به گزارشهائی که برخی از  اُ .ان.جی ها به کنفرانس بین الملی مسکن درشهر ( استامبول 1996) ارائه دادند  نشان میداد  ، بگونه محسوسی در حال افزایش اند.
    هیچکس ازنقش مالکیت ارضی واهمیت وتاثیران درروند تاریخی امریکای لاتین ، حتی در کشورهائی که در انها اصلاحات ارضی در سالهای اغازین سده بیستم ، در کشورهائی همچون مکزیک یا بعدها پرو وبلیوی اغاز شد ، بی اطلاع نمیباشد . دراین کشورها انچه دروضعیت کنونی بوضوح قابل مشاهده است   عقب گرد کامل از دست اورد های اصلاحات ارضی اولیه ، که درواقع بصورت یک اقدام  ملی انجام شدند ، بوده است . در کشورهای دیگرلاتین امریکائی مانند برزیل ، صنعتی شدن با تاخیر همواره با نگهداری بلا استفاده املاک ، همراه بوده ،  نگهداری وحفظ بلا استفاده زمین ازویژگیهای موروثی است که بصورت یکی ازمهم ترین مسائلی درامده که شهروروستای امریکای لاتین با ان مواجه اند . چون درعمل بلا استفاده نگهداشتن زمین استفاده پایداروعادلانه فضا درسرزمین (15) را با مشکلات فراوان مواجه مینماید .

       مارکوزه Marcuse (1997) براین تاکید دارد که ، جهانی شدن( گلوبالیزاسیون ) همهء شهرهای جهان را تحت تاثیر قرارداده ، چه اینکه این شهرها دراین رقابت جهانی برنده ، بازنده ویا خارج از   رقابت  دراین بازار باشند . گسترش روزافزون ء کاربرد های متنوع شهری درسرزمین ، مفاهیم سنتی و متعارفی که شهر وروستا را ازیکدیگر متمایز مینماید ، تحت وشعاع قرارداده است .  فعالیت دست اندر کاران ساخت وساز شهری ویا ذینفع های این ساخت وسازها هم بسته ومحدود ترومنحصر به ارائه واحدهای ساخته شده به اقلیتی که توان متقاضی بودن را دارند ، گشته است . این وضعیت  بصورت روبه افزایشی موجب شکل گیری فضاهای مجزا ازیکدیگر(ازان جمله : محله های محقرنشین منزوی ، مجموعه های تکراری یکنواخت ، محلات اعیان نشین ) شده است . اگردرچنین وضعیتی  تحرک سرمایه دربازار ساخت وسازووضعیت دست اندرکاران وذینفع ها رارونق بخشیده ، اما تحرک وپویائی میان طبقات اجتماعی درحال اُفت بوده است . مارکوزه یاداوری مینماید: شهروندانی که دراثررونق تحولات فوق الذ کر ازشهررانده میشوندباساکنین غیرمجازمتفاوت اند . چون درچنین وضعیتهائی امکان جذب به شهربفراموشی  سپرده میشود. امروزه بیش ازیک نسل با ناامیدی از امکان جذب به شهر ودسترسی به تسهیلات ان برای تامین وتسهیل امورروزمره زنگیشان دست به گریبان اند . بلاخره حاصل چنین وضعیتی افزایش جدائی  

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 15 – درمورد مالکیت ومستقلات شهری درامریکای لاتین ، میتوان : به بخش مربوط به امریکای لاتین  Lincoln Institute of Land Polcy

  نیز مراجعه نمود .

    وافتراغ میان طبقات اجتماعی ، جدانشینی ، انزواوچند پارگیء فضای شهربوده است . مارکوزه (1997)    

          پرداختن به ظاهر سیمای شهر، فریبی است که مبنیء ایدولوژیکی ان عرضه شهرانچنان که نخبگان (الیت )جامعه و توانمندان خواهان ان هستند ، باشد . گای دِ بورد Guy Debord  یاد اوری مینماید : جامعه مبتنی برظاهرنما ئی ونمایشی   spectacularجامعه ای تک صدائی وحقیقتا" موجد از خود بیگانگی است . ( دبورد 1992)      البته ، این اشارات موضوعات جدیدی نیستند ، ولی مشکل این جاست که ، درروند جهانی شدن امروزی ، حالتی افراطی بخود گرفته اند . بخاطر داریم یک سال پس زیر اب رفتن محلا ت اکثرا" فقیر نشین شهر نئوُاُرلئان  در ایالات متحده ، این محلات بهمان صورت تخریب شده باقی مانده اقدام چندانی در جهت رفع خرابی ها وباز سازی انها انجام نگرفته بودند . در حالی که بخش های مرفه نشین شهردرهمین مدت کاملا" باز سازی شدند .

      اگردرشهرهای کشورهای سرمایه داری مرکزی فقیرترها دورنمای محدود تری دارند ، در کشورهای سرمایه داری پیرامونی اقشار فقیر جامعه عملا" فاقد هردورنما وامکاناتی هستند . جدائی وتفکیک اجتماعی  segregationدرحال شکل گیری برجدائی اجتماعی پیشین افزوده شده وبا ان همزیست میگردد ، اما فاصله شان با سایر لایه های اجتمای عمیق ترمیشود . بهترین نمونه ان شاید امریکای لاتین  ، هر چند این پدیده در امریکای لاتین بسیار گسترده است ،  نباشد . بلکه نمونه شاخص تر آن افریقای جنوبی است .

     افریقای جنوبی کشوری است کم وبیش صنعتی ، کشوری است که سلطه امپریالیستی ، تبعیض نژادی و اختلاف وسیع میان نژادهای ان کشوررا موجب شد .  شهرهایش دارای استاندارد بالای زندگی پرتجمل میباشند . شهرهائی که دارای محله های  کاملا" مسکونی با هماهنگی وتسهیلات شهری کافی  ، مانند بخش بزرگی ازشهر ژهانسبورگ  ویا " ژوبورگ " نامی که  مارکتینگ شهری بران نهاده ،  شهری که یاد اور شهرهای بسیار ثروتمند جهان ، دارای محله های لوکس ومرفه نشین با سگهای نگهبان ، دیوارهای حفاظتی وانواع هشدارهای امنیتی جهت رفاه واسایش ساکنین و حفاظت انها ازغیر خودی ها است . البته به استثنای محله فقیر نشین ویا dawntawn   ان که ، اکثریت ساکنین ان را سیاه پوستان بومی  ، بصورت الونک نشینtownship  ویا favela تشکیل میدهند . محله هائی که ساکنین  ان برای رسیدن به محل کار ویا انجام امورشان میباید روزانه مسافت زیادی  را پیاده ،  درامتداد جاده ایکه بخش مرفه نشین شهر را به خارج از ژهانسبورک وصل مینماید ، طی کنند . ویلاسا  Villaca 1995  (16)  

       بنظراندرو بوراین Andrew Borain در ( Cape Town City Partnership) شهر افریقای جنوبیء کیپ تاون با زیبائی فریبنده اش بیش ازدو سوم جمعیت اش الونک نشین اند . در امتدادجاده ای که " شهر" کیپ را به فرودگاهش وصل مینماید گوئی ، این دوسوم جمعیت شهربرای اکثریت جمعیت سفید پوست بکلی نا مرئی اند . انچه ساکنین سفید پوست شهرمیبینند ، زیبائی ولوکس بودن شهر ساحلی کیپ است ، نه دوسوم جمعیت الونک نشین ان . کایلیتشا  Khayelitsha بزرگترین  بخش الونک نشین township   که درکنار "شهر" کیپ تاون قرار دارد، ازطریق جاده وراه اهن قابل دسترسی است . بگفته راهنمای مسافرتی ما، این بخش حدود 600 هزار نفر جمعیت دارد . شهر بصورت ، یک بافت افقی وسیع با خانه های متحدالشکل در قطعات کوچک ومشابه دارای زیرساخت های اولیه ، پارک ، تسهیلات شهری وتعداد معدودی بناهای با کارکرد غیر مسکونی است . بااین وصف شهر بصورت نمونه غول اسائی از مجموعه مسکونی متحدالشکل فوردیسمی استکه  ، بیشتر به انباری مملوازانسان  ویا ذخیره نیروی کار تهیدست وارزان میماند ، که دران حق ، تعلق به شهر، وبهره مندی از مزیت های ان ،  که هانری لوفر Henri Lefebvre  دراثر کلاسیک اش « حق به شهر» ،   Le droit a la ville به ان اشاره دارد  ،   بکلی نادیده  گرفته میشود . (17)

     بعد ازدیدن پرِتوریا Pretoria جدائی فیزیکی وهمچنین بصری را میتوان ، بصورت راهبرد جدائی  

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ     

16- الکساندر  نام تنها بخش الونک نشین بزرگ است که در درون "شهر" ژوهانسبورگ  قراردارد، ولی باین همه چندان به چشم نمیاید .، چون دربخشی ازشهربا  زمینهای پست وابگرفته قرار دارد . تاون شیپز  townshipsبه مجموعه های مسکونی متحد الشکل وغول اسائی اطلاق میگردد ، که در دوران اپارتاید نژادی برای اسکان سیاه پوستان ساخته شده ،  معروف ترین تاون شیپز  سووتو  Soweto است ، که یکی از مراکز اصلی مبارزات ضد تبعیض نژادی ورژیم اپارتاید بود .

 17- برای اشنائی بیشترمیتوان به اطلاعات گروه بندی شده توسط هاریسون  اِت  الی  Harrison  et alli  (2003) و مابین Mabin  (1995 )  مراجعه نمود .

   نژادی  اپارتاید، بوضوح مشاهده نمود . جدائی ایکه هنوزباقی مانده وسالهای سال دراینده نیز باقی خواهد

ماند . (18) با وجود فاصله زیادی که محل کارسیاهان را ازمکان های مسکونی شان جدا مینماید ؛ کمبود امکانات جابجائی وحمل ونقل عمومی ، همواره درمسیرهائی که میان محل کار وسکنی جمعیت سیاه پوست وجوددارد ، شاهد صف های طولانی جمعیتی میباشیم که درانتظار وسایط نقلیه عمومی برای جابجا شدن هستند . دربسیاری موارد میتوان شاهد بود که ، بعلت کمبود تسهیلات مربوطه ، افراد (سیاهان) در امتداد جاده ای  ، که دران صف طویل اتوموبیل سفیدپوستان با راهبندان ومشکل ترافیک مواجه اند ،  مسافت زیادی را میبایست پیاده طی نمایند . 

     روشن است که در چنین احوالی تبلیغات ورسانه  ها بیشتر به ارائه تصویری از شهر میپردازند که درجهت رضایت وهمراهی با خواسته های ایدئولوژی حاکم ، در خدمت صاحبان سرمایه ودست اندر کاران وسرمایه گزاران در بازار املاک ومستقلات وساخت سازهائی که به این بازار عرضه میشود باشد .

    این ندیده گرفتن انچه "شهر" نیست – بیغوله ها – تاثیر تعیین کننده ای بر وضعیت ء طرد شدگان از "شهر" که بصورت اقلیت ونه اکثریتی که در واقع درهمه ء کشورهای سرمایه داری پیرامونی هستند ، به حساب میایند . اینجاست که استثنا  به قاعده وقاعده به استثنا تبدیل میشود . (19)  یعنی نادیده گرفتن واقعیتی که بچشم میبینیم .

      بنظرمیرسدتصرف غیرمجاز زمین وساختمان موجب عمومیت یافتن وتثبیت غیرمجازبودن درمناسبات  اجتماعی میشود . هیچگونه قانون ، دادگاه ومحکمه ای برای حل اختلافات ومنازعات بین ساکنین     الونک نشین  ویا استقرارهای معروف به ساخت وساز های پنهان وغیرمجاز وجود ندارد . نبود قوانین ، بویژه دستگاه قضائی واداری موجب شکل گیری قرار ومدارها ئی است که  سران وبزرگان محلی در این  

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

     18 - پس از جدائی درسرزمین که برپایه قوانین جدائی نژادی وضع شده بود – اپارتاید افریقائیها به چهار نژاد تقسیم نمود ، که بیش نیم قرن دوام داشت - افریقای جنوبی  پس ازده سال که مردم سالاری نوپایش در صدد ازمیان بردن جدانشینی و پایان دادن  به انزوای بخشهای محروم تر جامعه است ، بامانع جدیدی در این راه مواجه است که انهم  "قانون" حاکم بر بازار املاک ومستقلات شهری است .

19- برگرفته از قطعه تئاتری  " استثنا وقاعده " اثر  برتولد  برشت

   بخشهای الونک نشین  بین خود وضع نموده ، وبر اساس انها به رتق وفتق امورشان  میپردازند .  

        گسترش این بی قانونی ها وقرارمدارهائی که غیرمجاز انجام میشوند بتدریج دراطراف گسترش یافته ،

وبه شبکه بین المللی فعالیت های غیر مجاز وباندهای تبهکار می پیوندد .  فرضیه ما این است که، در این مکان ها ومناطق " فراموش شده " ودر حاشیه مانده " بی قانونی شهری " فقط به طرد ورانده شدن اجتماعی محدود نمیگردد ، بلکه  گسترش و تشدید  چنین وضعیتی  ، نهایتا" به افزایش خشونت وناامنی در سراسر جهان وبویژه  در شهرهای جوامع سرمایه داری پیرامونی منجر خواهد شد .  (20)  

     افزایش روز افزون خشونت شهری ، نشانه روشن جدائی وتفکیک شهر واقعی از حاشیه وفضاهائی استکه ساکنین ان در اثر فقر روز افزون دچار جدائی ، طرد ودر حاشیه ماندن شده اند .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

        20 - رجوع شود به :  <http://www.who.int  >

 

          ادامه در بخش سوم

        اسفند ماه      1389