پرند پایتخت اداری کشورشد . مشکل افرینیء دیگری درراه است !؟

 

 

        مهدی کاظمی بید هندی

 

 

       بامشاهده خبرء,,  پرند پایتخت اداری کشورشد,, مسئله مشکل افرینی این تصویب ، همانند تصمیمات مشابه مربوط به تهران که مشکل افرین ومزید برعلت شدند ، تداعی میگردد . آنچنانکه ، اغراق نبود، اگر بجای عنوان ، مشکل افرینیء دیگر، « قوزبالا قوزی دیگر» گفته میشد .   

      واقعیت این استکه ، مشکلات ومعضلات روبه افزایش تهران همچنان ادامه دارند . حال باید دید مسئولین ومتولیانء امورآن جهت رفع ویا دستکم تعدیل مشکلات مذکوردراین پنجاه شصت سال گذشته چه کرده ا ند ؟ چه اهداف وبرنامه هائی را به اجرا درآوردند ؟  منصفانه سیاست گذاریها ی به اجرا درامده ، تا کنون چه نتایجی ببارآورده است ؟ وبطورکلی چگونه برداشت های اغلب سطحی نگر، وگاه من درآوردی درمورد مشکلات کلانشهری کشور، رایج میشوند ؟

      همانگونه که شاهد یم ، ازاغازعمده شدن مشکلاتی ، چون :  تمرکزجمعیت وفعالیتها درتهران ، کاستیهای متنوع در  ارائه تسهیلات وخدمات شهری ، تشدید روزبروزمشکل مسکن در تهران وشهرهای بزرگ دیگر، مشکلات مربوط به حمل ونقل وترافیک شهری ، آلودگیهای زیست محیطی و درمجموع  ناکارآمدی ونا توانی شهردرایفای نقش کلانشهری ، انهم بعنوان مرکزاصلی شبکه وسیستم شهرهای کشور،  ضرورت چاره جوئی جهت رفع ویا دستکم تعدیل این مشکلات ، کم وبیش ازاواخردهه سی خورشیدی اهمیت بیشتری یافت . اما ازان زمان تا کنون ، علیرقم به اجرا دراوردن طرحها مختلف واقدامات دیگری که دراین زمینه انجام شده اند ، این مشکلات کما کان با شدت بیشتری ادامه داشته است .  یعنی آنچه تاکنون بصورت اجرای طرحها ی شهری وسیاست گذاریهایء مربوطه انجام شده ، واقعا" با توفیق چندانی که بتوان ازرفع ویا تعدیل مشکلات ، درزمینه های مختلف زندگی شهریء تهران ویا سایر شهرهای بزرگ کشورسخن گفت ، همراه نبوده است .  بعنوان مثال درمورد مسکن : مردم تهران - البته سایرشهرهای بزرگ دیگرهم  - با کاهش مداوم توان متقاضیان خرید ویا اجاره مسکن ، به دلیل افزایش و گرانیء سریع تربهای مسکن درمقایسه با افزایش درامد متقاضیان - هرسال نسبت به سال قبل - مواجه میباشند . یا اینکه ، بفرض میتوان ،  به عدم رفع ویا تعدیل سایرمشکلات درزندگی شهری ، اشاره داشت .

 

        علل بوجود امدن مشکلات در کلانشهرهای کشور   

 

      مسلما"، شکی نیست که : علت اصلی وجود وخاصه تشدید مشکلات فوق را میباید درچگونگی  وضعیت اقتصادی ، اجتماعی وسیاسی کشورجستجو نمود . اما پرسشی که مطرح میگردد این استکه ، انچه ازدهه چهل تاکنون دراین بخش – دربخش شهری –  بصورت طرحها وبرنامه ها ، بفرض درتهران انجام شده ، درمجموع مشکل گشا بوده اند ویا مشکل آفرین ؟  ما دراین سایت براین باوریم ، آنچه درقالب سیاستگذاری ویا طرحهای مختلف شهری – البته هدفگیریهای ان ، نه جزئیات ظرحها – انجام شده ؛ بجای رفع یا تعدیلء مشکلی ، اغلب تاکنون خود مزید برعلت شده اند !  یعنی نتیجه نهائیء «هد ف گیری وسیاست گذاریها » بیش ازاینکه مشکل گشا باشند ، برمشکلات افزوده اند !  چرا؟  بنظرما ، علت بوجود آمدن وضعیتی که درآن ناکارامدی ومزید برعلت شدن سیاستگذاری وبرنامه ریزیها بیشترازرفع ویا تعدیل مشکلات بوده را میبایست ،  بعلت وجود عوامل وشرایط مختلفی دانست که برخی ازانها به اختصار، عبارتند از :

      الف) چون شرایط موجود بگونه ای نبوده است که ، سمت گیری واهداف پایهء این سیاست گذاریها مبتنی بر«طرح مسئله مشخصی» با محوریتء پاسخگوئی  به مطا لبات مردم ، آنهم بگونه ایکه همه جوانب وضع موجودء « بخش شهری» کشور دران لحاظ شده باشند ، در نهایت ، موجب ناکارامدی سیاست گذاریهای مذکورشده است . علاوه بران عدم توجه به ویژگیهای ساختاریء روندهای جاری دراین زمینه که انهم علت اصلی اش محور نبودن پاسخگوئی  به مطالبات مردم در این زمینه است ،  دست اندرکاران ومشاورین شان رابی کم وکاست به کلیشه الگوهای وارداتی سوق داد .     

        ب) چون ، ارگانهای اجرائی مربوطه دراین زمینه ، اغلب درمقابل مشکلات رو به افزایش کم میاورده اند ؛ ازهمان  اغاز کار، درمقابل تشدید مشکلات ، بناچار بجای کوشش درحل مشکلات کلانشهرها ، که به اقدامات حساب شده ء مداومی نیازداشت  ، چاره ویا راهکارء سهلتر را درجلوگیری های مختلف دیدند . ازآنجمله : جلوگیری ازگسترش شهر،  جلوگیری ازافزایش جمعیت وغیره .  بنابراین ، ازهمان اغازراه حلء رفع یا دستکم تعدیل مشکلات ، یعنی  «هدایت آگا ها نه روند تحولات شهریء موجود »  ازانجمله : تقویت وسیع امکانات و تسهیلات شهری کلانشهرها با محوریت پاسخگوئی به مطالبات عینی ومشخص جامعه کلانشهری نبود ؛  بلکه گوئی بنوعی بیشتردرپی خلاصی از مشکلات بوده اند .  بهمین سبب همهء امکانات را ، حال درعمل  یا با حرف ، برای جلوگیری ازاین گسترش معروف به  ,, بیش ازحدّء شهر,,  بکارگرفتند . درنتیجه  فرصت های بسیاری را به بهانه جلوگیری بیشترء گسترش کلان شهرازدست دادند . یعنی درعمل خودرا فریفتند!! وشهر را به این روز انداختند !؟

      پ) جهت نیل به این هدفء عملا"غیرقابل دسترس ودر« تقابل» کامل باروندهای اقتصادی اجتماعی موجود  -  یعنی جلوگیری ازگسترش ,, بیش ازحدء,, شهر- ازهمان اغازبرای تهران سقف جمعیتی تعیین کردند ، لیکن شاهدیم که نتیجه اش چه بود!؟  ایجاد حریم برای شهررا مطرح نمودند ، دراین حریم پیشنهاد ایجاد باغشهربمیان آمد ،  این هم آنچنان مبتنی بر   « توهم » استکه ، تاکنون نتیجه ای نداشته  است !  شهرهای جدید دورازشهراصلی ساختند ، استقبال چندانی ازانها نشد ؛  چرا ؟  چون دورازشهراصلی ساخته شده اند ! درعمل روی دست ماندند .  برای برملا نشدن این روی دست ماندنها که تقریبا" همه ء شهرهای جدید احداث شده  با ان مواجه اند  ، متوسل به انواع تبلیغات ، تشویق وترفندهای مختلف شدند ، بازهم نتیجه ای که انتظار داشتند ، ببارنیاورد !  محدوده  خدمات شهری را گاه تنگ وگاه گشاد ترنمودند ، خواستند چند میلیون ازجمعیت شهر را تخلیه کنند ! انهم نشد ؛  پیشنهاد موهوم ,, مهاجرت معکوس ,, احتمالا" به تقلید از پولپوت ! را پیش کشیدند ،  طرح جامع شهررا تجدید و این اواخربا تقلید از نئولیبرالها ، پسوند راهبردی راهم به ان اضافه نمودند .  ولی همهء این اقدامات توام با شُل کُن سِفت کُن های مختلف ، باعث رفع ویا تعدیل مشکلات نگردید ؛ بلکه به افزایش وگسترش این عوارض شدت بخشید .  مشکلاتی که جمیع انها را تاکنون به افزایش بیش ازحدء جمعیت و تمرکزدرشهر،  نه شرایط  اقتصادی اجتماعی وسیاسی  حاکم بر وضع موجود ، جامعه شهری کشور، وسیاست گذاری  وبرنامه ریزیهای در«تقابل» با روندهای درجریان ، حواله داده اند .

 

         برداشت وباورهای بیگانه با ویژگیهای وضع موجود

 

       اکنون لازم است قبل ازادامه بحث دو نکته  مهم دیگررا یاد آوری نمائیم ، نخست اینکه : باکمی تامل وتوجه به اقداماتی که  تاکنون انجام شده وهم اکنون هم کما فی سابق – شبیه به انچه پیش ازانقلاب رایج بود - درحال انجام شدن است ؛ درخواهیم یافت :  برداشتی که راهکاروچاره رفع مشکلات پیش گفته را درجلوگیریهای سلبی ودستوری میبیند و بهمین خاطرهمواره به راهکارهای عملا" ناکارامد وآزمون شده پیش گفته متوسل میشود ، برداشتی استکه ریشه دراین باورء به ظاهر مقبول دارد ، که پیشا پیش وضع موجود را «غیرعادی وبی برنامه » دانسته ، درنتیجه ، مطلوب را بگونه ای رویائی « توزیع موزون و برنامه ریزی شدهء »  جمعیت وفعالیتها درقلمروملی میداند !؟  باورساده انگارانه ایکه ، بدون توجه به مشکلات ومحدودیت ها  وموانع ساختاری که توسعه کشوردراین مرحله تاریخی با ان روبروست ،  فرضا" برای ممانعت از تمرکزدرکلانشهرها ، راه حل را گسترش شهرهای کوچک وممانعت ازگسترش کلان شهرها میداند.  برداشتی که هم اکنون میان اکثرمسئولین ومشاورین شان رایج است . اما هنگامی که سوال شود ؛ وضع موجود کلانشهری مورد بحث ، نسبت به چه ویا چه وضعیتی غیرعادی است ؟  با مقایسه وضعیت شهری ما با کشورهای توسعه یافته ، وضعیت انها راعادی توصیف مینمایند . اما هنگامیگه با توجه به همین استدلال نیم بند وظاهر بین شان بگوئیم ؛ اگروضعیت  شهری توسعه یافته ها  بفرض ، عادی است ؛ اوضاع احوال اقتصادی اجتماعی وسیاسی انها هم بهمان نسبت عادی است ! یعنی بهرحال ، بقول عزیزان آ ذریمان ، بیله دیگ بیله چقندر !   با این توصیف بسیار ابتدائی واشنا برای همه ، باید به این امرمهم توجه داشت که ، هرتغییر وتحولی که درآرایش استقرا ر فضائی جمعیت وفعالیتها دراینجا یا انجا  بوقوع می پیوندد ، درصورتی – انهم بطور نسبی -  مشکل افرین ومزید برعلت نخواهد شد که ، همراه ودقیقا"حاصل و درارتباط متقابل با دگرگونی ویا توسعه دروضعیت مورد بحث باشد . بنابراین تغییرات دستوری که بعلت به ستوه امدن ازتشدید مشکلاتء پیشِ رو وکم اوردن   دستگاه اجرائی ، انهم انچنان بدون مطالعه وطرح مسئله ای قابل دفاع وتائید عمومی پیشنهاد شود ، که درعمل  و بواقع ، برای پیشنهاد دهندگان درتنگنا قرارگرفته ومستعصل  - درشرایط کنونی - تفاوت چندانی میانء  پرند ، مرند ، ویا زرند  نباشد ، با اطمینان کامل میتوان گفت : چنین تصمیماتی مشکلات ، اختلالات وعوارضی که بوجود میاورد یقینا" بمراتب بیش ازنتایجی خواهد بود که درانتظارش هستند.  

       نکته دوم  ، که البته ما دراین سایت تاکنون انرا بارها بصورمختلفه مطرح نموده ایم این استکه : در سالهای اخیرهمراه با تشدید مشکلات اقتصادی ومعیشتی وگرانی مداوم وعلاوه بران به سبب محدودیتء ناشی ازهدفگیریها درسیاست گذاریهای شهری ، شرایطی بوجود امده که فرضا"مشکل مسکن –  یا گرانی هیپرگونه ان -  واقعا" بصورت غیرقابل تصوری درآید . تا انجا که مشکلات ناشی ازگرانی مسکن موجب شود، بسیاری ازشهروندان کم درامد ساکن شهرتهران ، قادربه ادامه سکنی دران نباشند ؛  وبا بوجود امدن پدیده «طردء شهری» –  پدیده ای که قبلا درتهران سابقه نداشت - بسیاری به حاشیه رانده شوند ؛ ومهاجرین جدید هم قادربه جذب به شهرنگشته درحاشیه بمانند . تا جائیکه ، بگفته رئیس شورای شهرتهران ، رشد حاشیه نشینی درشهرتهران از 12 درصد فراتر رود . ( البته این درصد رشد اگرصحت داشته باشد ، باید گفت : تهران هم اکنون  بایکی از بالاترین درصد های رشد جمعیت حاشیه نشین درمیان کلانشهرهای جهان درحال توسعه مواجه است. )

        با افزایش حاشینه نشینی ودو رقمی شدن درصد رشد آن ،  واضح استکه ، درمقابل درصد رشد جمعیت شهرء تهران کاهش یابد ! اما به چه بهائی ؟  به بهای طرد اقشارکم درامد ازشهر؟! چنانکه هم اکنون درصد افزایش رشد جمعیت حاشیه تهران چهارتا پنج برابردرصد رشد جمعیت شهرشده است ! اکنون توجه بفرمائید: با وجود چنین وضعیت واقعا" تا سفباری ، که جامعه شهری با تشدید قطبی شدن ، جدانشینی ورشد بیمانند حاشیه نشینی و بویژه «طرد شهری» مواجه است ، مسئولین  وبرخی مشاورانشان این وضعیت را توفیقی ! درجهت جلوگیری ازافزایش جمعیت تهران وهمچنین نیل بتمرکززدائی  تعبیر مینمایند !؟ اکنون منصفانه درپاسخ به چنین ادعایء ,, موفقیتی !,, ،  چه باید گفت ؟! 

       اما درچنین وضعیتی که کلانشهر تهران که عضو اصلیء  شبکه وسیستم شهرهای کشوراست ، انهم شبکه وسیستمی که ازیک سوبا کاستی وعقب ماند گی وسیع روبرو بوده وجامعه شهری بعلت تداوم تحرک وجابجائی نسبتا" زیاد جمعیت ، هنوز به مرحله تثبت نسبی استقرار جمعیت نرسیده ، ازسوی دیگربا وضع موجودی که بیشتر به هرج ومرج  میماند ، هنوز  فاقد سیاست ویا راهبرد هدایت توسعه دربخش شهری کشورهستیم !؟  مسلما" درچنین وضعیتی با روند شهرنشینی وجابجائی  جمعیتیء  رو به تمرکزبیشتری مواجه خواهیم شد ؛ گرایش به تمرکزی که هرگونه اقدام دستوری ، که با روند مذکوردر «تقابل» باشد   مانند تصمیم به جابجائی های دستوری که فرضا"جهت تمرکززدائی ویا سایراهداف مشابه پیشنهاد میشود را با شکست ونا کارامدی کامل مواجه مینماید .

         آنچه مطرح شد ، بدون لزوم ارائه ادله بیشترنشان میدهد ، انتقال جزئی ( فرضا" تشکیلات اداری شهر ) ویا کلی، یعنی  پیشنهاد واقعا" تکراری وبدون پایه و بقول برخی ، نخ نمایء ,, انتقال پایتخت ,,  پیشنهادهائی هستند که درعمل راه بجائی نبرده ودرصورتیکه اقداماتی دراین راستا انجام شود ، حاصل شان بطورعمده ایجاد مشکلات وسیع و اختلال ، درروند توسعه و سایرامور زندگی شهری ، خواهد بود .

       همانگونه که ملاحظه میشود ، پیشنهاد ویا تصمیم انتقالء برخی ازفعا لیتهای کلانشهرتهران –  فعالیت بخش اداری – به شهرجدید پرند که جزئی ازکالبد بهم پیوسته شهرتهران نیست ،  درواقع بصورت پشنهادی در« تقابل» باروندهای موجود میباشد . تقابل مورد بحث ، انچنان تعیین کننده وتاثیر گذاراستکه ، هرگونه تصمیماتی که دراین زمینه باجرا درآیند را سریعا" به اقدامات مسئله ساز ومزید برعلت تبدیل خواهد نمود .

       اگرعلت گسترش وتمرکزدرکلانشهرتهران ویا سایرشهرهای بزرگ کشوربدانگونه استکه بیش از«حد» خوانده شود ، بهرحال حاصل ونتیجه واقعیات اقتصادی ، اجتماعی – جمعیتی ، سیاسی وتااندازه محدودی امکانات فیزیکی- فضائیء وضع موجود کشوراست . واضح استکه هنگامیکه تمرکزمسئله سازمیشود ، چاره را در«تمرکز زدائی » ببینیم ؛ اما چگونه ؟ آنچه نباید نادیده گرفته شود ، این استکه : همانگونه که گرایشهای ناشی ازوضع موجود ، موجب تمرکزکنونی شده است  ؛ عدم تمرکز یا تعدیل ورفع نسبی تمرکز که خواهان ان هستیم هم ، بدون شک فقط میتواند حاصل تغییروتحولاتی باشد که درنتیجه تحقق توسعه ، در بخش شهری کشور، حاصل شده باشند ؛ نه اینکه براین باورباشیم که باجلوگیری دستوری ازگسترش ویا انتقال این یا ان عملکرد شهربمکانی دیگر، انهم کاملا" دستوری (که درواقع بمعنیء جابجاکردن مشکلی که هنوزحل نشده)   انتظا ر رهائی ازتمرکزی که انرا بیش ازحد میدانیم را داشته باشیم !   چرا ؟  چون بفرض اگردروضع موجودشاهد توسعه و تحولاتی بودیم که ، عملکرد خاصی ازسیستم شهری – دراینجا بخش اداری مستقردرکلانشهر تهران ، انهم بصورت جزء سیستمی ازسیستم شهری تهران -  را با ضرورت مبرمء جابجائی مواجه نموده بود ، تکرارمینمائیم «ضرورت مبرمء جابجائی !»  دیگر به اقدام دستوری تحت عنوان ایجاد پایتخت اداری ویا امسال ان نیازنبود.  ساختارهای فیزیکی ویا اماکن مورد استفاده این یا ان بخش - دراینجا بخش اداری شهر -  بسته به نیازشان بتدریح جابجا میشدند . این بدان معنی است که اینگونه جابجائی های دستوری که بدون وجود « ضرورت مبرمء » جابجائی برای عملکرد مورد نظر – در اینجا بخش اداری شهر- انهم صرفا"برای غلبه برمشکل یا خواست دیگری –  بفرض رهائی ازتمرکزء بیش ازحد -  که کل شهربا ان مواجه است ، بهیچ وجه نمیتواند رافع مشکلی باشد ، که جابجائی کذائی بخاطران قراراست انجام شود.  بنابراین وبدون شک چنین اقدامی هم  برای کلانشهر بصورت مزید برعلت درخواهد امد ، هم اداره اموربخش مربوطه ، مراجعین وکارکنان بخش اداری را با اختلال و مشکلات  وسیعی مواجه خواهد نمود .

      اکنون جهت شناسائی ابعاد دیگراین وضعیت ، میتوان مسئله مذکوررا اززوایه دیگری مورد توجه قرارداد .

      الف )  بنظرما ، پرند شهرجدیدی است که درپی سیاستهای مبتنی بربرداشتی مغایر با نیازهایء وضع موجود بخش شهری کشور ، یعنی ایجاد شهرهای جدید با فاصله از شهراصلی ونه بصورت جزء انتگره ان ، احداث شده است .  جزء انتگره کلان شهرازاین جهت که : وضع موجود بخش شهری کشورفعلا" نیاز به انتگره بودن وضعیت های شهری جدید با شهراصلی رادارند ، تادرنتیچه ان شهرنشینی واستقرارهای مربوط به ان به وضعیت نسبتا" تثبیت شده ای برسند. (واقعیتی که بگونه حیرت آوری ، سالهاست  به علل مختلف اما ، قابل تاملی ، نادیده گرفته میشود )  شهرجدید پرند هم اکنون بمانند سایر شهرهای جدید احداث شده – عمدتا" بعلت فاصله داشتن از تهران - با مسئله عدم استقبال ودرنتیجه روی دست ماندن مواجه است . هرچند دوری پرند از تهران بدان حد نیست که نتوان برای ان درمیان مد ت چاره ای اند یشید تا مانند سایرشهرهای جدید کلا" با مشکلء عدم استقبال مواجه  نباشند .  بهرحال ، مسئولین ، مشاورین و ارگانهائی که چنین دست پختی داشته اند ( شهرهای جدید ، انهم با این استدلالء  نادرست که ، اگر بفاصله ازشهر اصلی ساخته شوند ، مانع تمرکز بیشتردرتهران خواهد شد ، را ساختند .  البته شاهدیم که چنین نشد ! ) مرتبا" درصددند ، برای دست پخت روی دست مانده شان متقاضیان جدیدی بیابند ! گذشته ازانواع تبلیغات وتشویق های مختلف ، حتی امکانات مسکن مهرراهم - بامقید نمودن متقاضیان ان به خرید محل مسکونی خود در شهرهای جدید! -  خرج ندانم کاری خود نمودند . باهمه اینها نتیجه چندانی حاصل نشد ،  که هیچ ! بلکه امکانات مسکن مهررا ( آورده متقاضیان اغلب کم درامد انرا ) درواقع بنوعی هدردادند ؛ باهمه اینها روی دست ماندن ها ادامه یافت .  بهرحال این ارگانها ویا با نیان شهرهای جدید ، درشرایط کنونی که با مسئله استقبال بسیار کم مردم مواجه اند  ، هرکدام بنوبه خود ، خوشحال میشوند اگرایده انتقال ویا ایجا ,, پایتخت اداری ,, ویا فکر بِکر دیگری نظیران نصیب شهرجدید روی دست مانده انها شود ؛  به همین خاطر برخی استدلال میکنند فرضا" بهتر است این برنامه درشهر جدید ء پردیس ، هشتگرد یا اندیشه به اجرا درآید ! چون عملا" همه با مشکل روی دست ماندن مواجه اند !

      ب) شهر جدید پرند در جنوب غربی تهران وبفاصله 35 کیلومتری ازان ، آنچنان به شهرتهران نزدیک نیست که بتوان انرا بصورت گسترش بافت بهم پیوسته کالبد شهری تهرا ن ، باتوجه به کیفیت اغلب ناهنجار پیوست اجزای بافت شهری تهران ،  درنظرگرفت – البته روشن استکه هنگام احداث شهرجدید مذکورهم هدف ، حال هرچند بنظرما نا درست ، حتی المقدورجدائی ازتهران بوده است  -  اما بهرحال پرند وسایرشهرهای جدید را میتوان بصورت « نقاط شهریء » منطقه کلان شهری تهران در نظر داشت .

      درشرایط کنونی ، امکانات کلان شهریء تهران ازجهات مختلف تسهیلات شهری وهمینطورامکانات اکثریت جامعه شهری ان  - دران حدی نیست که نقاط شهریء واقع درفاصله زیاد ، نسبت به شهر اصلی ، را بتواند بصورت مطلوبی با خود یگانه ( انتگره) نماید . چون فاصله ایکه درکلانشهری مانند تهران ( براساس تجربیاتی که درسایرکلانشهرهای جهان درحال توسعه بدست امده )  یک وضعیت شهری جدید ، میتواند امکان انتگره شدن را داشته باشد ، بین 10 تا حداکثر20 کیلومتر خواهد بود . انهم به شرطی که – باتوجه به ویژگیهای بخش شهری کشورما - انتگرسیون مورد بحث بصورت جزئی از یک راهبرد هدایت توسئعه درکل بخش شهری کشور، تحقق یابد .  درشرایط کنونی که بعلل متنوع پیش گفته  ، جامعه شهری ما با تمرکزاستقراردرفضا مواجه است ( تمرکزی که دراساس، بعلت فقدان این یا ان برنامه نیست ؛ بلکه دقیقا" ازیکسو« ذاتی» این مرحله از توسعه کشوروازسوی دیگربعکس ، بعلت برنامهریزی های شهری ناکارامد ومغایر با واقعیت  های وضع موجود بخش شهری کشوراست .)  فقدان انتگراسیون نقاط شهری مورد بحث - جدید یا موجود - با کلانشهرونبود  ارتباطات متقابل تنگا تنگ ء اقتصادی ، اجتماعی وفیزیکی این نقاط شهری با شهراصلی – تهران - حاصلی ، جزانزوا ، عدم پویائی ،  برای شهرهای جدید نخواهد داشت. توجه بفرمائید : بهمین خاطربود که ، پس احداث شهرهای جدید ومشاهده بی رونقیشان دراین اواخرمسئولین دریافتند که ، باید شهرهای جدید را ازهمه جهات با تهران درارتباط قرارداد !  ناگفته نماند ،  هما نگونه که شاهدیم : اول مبتنی بربرداشتی نادرست ، شهرهای جدید را دوراز کلان شهرساختند و پس برملا شدن اشتباه ، یعنی دوربودن شهرجدید ازکلانشهر ، حال درفکراتصال مترو وارائه سایر تسهیلاتی که ارتباط وانتگراسیون انها را با تهران افزایش دهد ،  میباشند !  حال قضاوت بفرمائید تا چه حد تصمیماتی که تاکنون در این زمینه اتخاذ شده ومیشوند، واقعا" پرتناقض ودرعمل بصورت جمع اضدادند!

       اما انچه ما در این سایت با توجه به ویژگیهای ساختاری بخش شهری کشور بعنوان ضرورت غیر قابل انکارمطرح نمودیم ، عبارت بودند ازاینکه :  چون جامعه شهری ما فعلا"و دریکی دودهه اینده هم ، یا تا هنگامیکه توسعه درابعاد مختلف    بحدی نرسیده باشد که نیاز به استقرارمتمرکز جمعیت (عمدتا"بعلت وضعیت اضطراری که برای مهاجرین پیش میاید ، که ناچار به جابجائی میگردند ) برطرف ویا تعدیل نشده باشد ؛ هرگونه اقدامی که که بصورت دستوری درجهت وباهدف تمرکز زدائی انجام شود نه تنها نتیجه نخواهد داشت بلکه عواقبی را همراه خواهد داشت که بیش ازهرچیز باعث تشدید تمرکز! شده ووضعیتی را بوجود خواهد اورد که بمراتب زیان بارتر ازوضعیت توام با تمرکزپیش رو است .  

      اکنون با توجه به انچه مطرح گردید در ادامهء  شناسائی بیشتر جوانب مختلف این بحث میتوان سیاست گذاریهای مربوط به شهر جدید پرند ویا سایر شهرهای جدید وموجود منطقه کلانشهریء ، فرضا" تهران را ، ازدو زا ویه ویا بصورت دو سناریو فرضی متفاوت مورد توجه قرارداده  ، ودرجه مشکل گشائی ویا مشکل افرینی  هرکدام از این وضعیت های فرضی   پیشنهادی را مقایسه نمود ،  تفاوت های اساسی ان دو را به قضاوت گذارد .

 

       سناریو یا وضعیت فرضی اول :

       فرض کنیم که تصمیم چنین باشد که ، بصورت « دستوری » برای وضعیت شهری ای همچون «پرند» با توجه به موقعیت کنونی اش ، نقش جدیدی قائل شویم .  یعنی همانگونه که در خبر امده ، تصمیم به انتقال بخش اداری تهران به شهر جدیدء پرند را باجرا درآوریم . ( البته ناگفته نماند : تعیین نمودن نقش برای یک شهرازطریق اعمال سیاست ویا مصوبهء این یا ان ارگان ، خود جای پرسش بسیاردارد.)  فرضا" : هنگامی که در این رابطه تصمیمی گرفته شده باشد .  اجرای چنین تصمیمی میتواند مشکلات متنوعی را پیش آ ورد ؛  انهم با توجه به این واقعیت که ، در وضع موجودء بخش شهری ما ، هرکدام ازاین مشکلات به تنهائی کافی خواهد بود ، چنین اقدامی را بطور کلی با شکست مواجه نماید . بنا بر این به باورما چنین اقدامی واقعا" گذ شته از مشکلات وسیعی که موجب خواهد شد ، کمترین اثری درتعدیل تمرکز در تهران نخواهد داشت . البته شکی نیست که ، دست اندرکاران ساخت وساز و ذینفع های این نقل وانتقالات را به نان ونوائی خواهد رساند !

        با توجه به فرضء فوق میدانیم ، پرند شهرجدیدی استکه بفاصله - حدود 35 کیلومتر-  وکاملا"مجزا ازبافت فیزیکی پیوسته شهرتهران ساخته شده است .  این دوریء عمدی ، بنظرما مبتنی براین باورنادرست بوده که ، با احداث شهر جدید به دوراز شهراصلی ، میتوان مانع تمرکزبیشتردران شد !؟  بهمین دلیل ، بعلت این اقدام نادرست ، انچه در واقع بوقوع پیوست : بجای جذب ساکنین جدید در این شهرهای ساخته شده  ، همانگونه که شاهدیم درصد رشد جمعیت حاشیه نشین تهران  دورقمی شد !؟  اکنون با توجه به شناختی که نسبت به موقعیت مکانی شهر جدید پرند وهمچنین چگونگی بخش اداری شهرتهران داریم میتوان گفت :

        الف)  قبل ازاینکه نقش جدید پرند بگونه ای دستوری تعیین گردد ، این شهر باعوارض ناشی ازسیاست گذاریهای نادرست قبلی که منجر به احداث ان شد - ازانجمله عدم استقبال کافی برای سکونت ویا فعالیت دران  - مواجه بوده است . هرچند عدم استقبال مورد بحث درمورد شهرجدیدء پرند ، کمی کمترازسایرشهرهای جدیدی استکه فاصله شان با تهران بیشتراست .

       ب)  بخش اداری شهرتهران که قراراست بصورت ,, پایتخت اداری ,, در پرند استقرا ریابد ، هم اکنون  بصورت جزء سیستمی ازسیستم شهری تهران است که ارتباطات متقابل وسیعی با سا یر جزء سیستمهای سیستم شهری تهران دارد .  بویژه در سیستم اداری متمرکز کشور ما که ارتباط این جزء سیستم شهری باسایر جزء سیستم ویاعملکردهای شهری بسیار وسیع وبا ارتباطات حاشیه ای بازهم و سیع  ترمیباشد . یعنی هرگونه جابجائی فضائیء محل استقرارء ساختارهای فیزیکی این جزء سیستم – که تحت عنوان بخش اداری شهر تهران مطرح شده است - وجدا نمودن ازپیوندهای فضائی کنونی اش هنگامی مسئله ساز نخواهد بود که  : حاصل  توسعه و تحول  درسیستم شهری تهران با شد ؛ توجه بفرمائید :  حاصل توسعه در سیستم شهری . . . که در انصورت هم ، این جابجائی بیک باره انجام نخواهد شد ، بلکه  بتدریج وهمراه با تحولات فرضی موربحث قابل تحقق خواهد بود .  وهم چنین تحققی برای جابجائی کلی یا جزئی بخش داریء مورد بحث ، هنگامی  پیش میاید که عملکرد این بخش حال بصورت جزئی یا کلی «ضرورت مبرم » انتقال را مطرح نموده باشد    اما درشرایط کنونی ، همانگونه که شاهدیم ، تصمیم به انتقال بیش از اینکه در رابطه با «عملکرد» این بخش باشد ، بطور کلی اقدامی واهی در جهت تمرکززدائی است .

    پ ) شهر پرند ویانقطه شهری ایکه آنرا بصورت جزئی از منطقه کلان شهری تهران درنظر داریم ، ازنظر روابط متقابل درون کلانشهری ، دارای انچنان امکانات شهریء پیشرفته ، بویژه درابعاد اقتصادی اجتماعی وفیزیکی – فضائی وارتباطاتی نیست ، که براساس دستوروتصمیم خاصی – یا پیشنهاد این یا ان مقام - برای ان عملکردی جدید انهم عملکرد بسیار مهم ، کشدار وقابل بحثی  که تحت عنوان ,, پایتخت اداری کشور! ,, مطرح شده ، قایل شد. اگرشهرجدید پرند ازامکانات  و روایط متقابل درون کلانشهری پیشرفته وانتگره اش باسایر جزء سیستم شهری تهران برخوردار بود ، در انصورت  بسیاری از بخشهای دیگر مورد استفاده سیستم شهری تهران ازانجمله بخش اداری شهرهم ، تاکنون نه با دستوراین وآان مقام ، شورا وغیره ، بلکه بعلت ، ضرورت مبرم جابجائی ، تاکنون به انجا انتقال داده شده بودند ! علاوه بران اگر واقعا" چنین بود ؛  سایرشهرهای جدیدء عملا" روی دست مانده دیگرهم داوطلب ایفای چنین نقش نبودند ؟! بنابراین همانگونه که مشاهده میشود ، هم بخش اداری مستقردرتهران که تحت عنوان ,, پایتخت اداری,,  مطرح میگردد ، وهم شهر پرند ،  در واقع هردو قربانی برداشتی نادرست ازوضع موجود بخش شهری کشور و اقدام کاملا" دستوری ، بیگانه با وضعیت فعلی شان میشوند ؛  تا در نتیجه این جابجائی ، بفرض تمرکزدرتهران تعدیل گردد ! صرف نظرازاینکه ، چنین تعدیل یا خواستی ، با توجه به ویژگیهای ساختاری اقتصادی ، اجتماعی وسیاسی کلانشهرتهران ، واقعا" توهمی بیش نیست .  اگرغیرازاین است ، بهتراست  پیشنهاد دهندگان چنین اقدامی ، ادله مستد ل وقابل دفاع خود را  ، باتوجه  به واقعیت های وضع موجود بخش شهری کشور، در معرض قضاوت  افکارعمومی قرا دهند  .   

       همانگونه که مشاهده میشود ، نادرستی این تصمیم بقدری محرز واشکار است که ضرورت ارائه ادله بیشتری برای اثبات نادرستی ان نیست .  ولی نکته ای که نباید ازنظردوربماند این استکه  تاچه حد فقدان پژوهشهای همه جانبه و نظریه پردازی شده که بطور مداوم در سطح افکار عمومی مطرح شود از یک سو،  واز سوی دیگر کمبود مشارکت فعال شهروندان دراینگونه تصمیم گیری میتواند بطورمداوم مارا بجای کعبه راهی ترکستان نماید!

 

            سناریو یا وضعیت فرضی دوم

 

         این وضعیت اصولا"براساس برداشت نقادانه ازسیاست گذاریهای ناکارآمد شهری رایج درکشورمطرح میشود ؛ نقد همه جانبه ایکه درمقالات متعدد این سایت تاکنون درحد توان مطرح نموده ایم . دراین برداشت براین باوریم که : مشکلات وعوارضی که کلانشهرهای ما بویژه کلان شهرتهران با ان روبروهستند ، گذشته ازعللی که ناشی ازوضعیت اقتصادی ، اجتماعی وسیاسی موجود است ، دراثرسیاست گذاری ویابرنامه ریزی هائی استکه ازیک سو بدون مشارکت کافی مردم درتصمیمی گیریها، وازسوی دیگرعدم توجه به جوانب مختلف وضع موجود  بخش شهری کشور، اتخاذ شده ومیشوند !  انچه را قبلا" دربحث مربوط به : ضرورت تدوین یک ،  راهبرد (استراتژی) هدایت توسعه در کل بخش شهری کشور ،  مطرح نمودیم . بدین علت بود که : چون درشرایط کنونی جامعه شهری ما با تحرک وجابجائی جمعیتی نسبتا" وسیعی مواجه است ، و استقرارجمعیت وامکانات درقلمرو ملی هنوزبه وضعیت  تثبیت نسبی نرسیده ، برنامه ها واقداماتی که میباید دراین راستا انجام شوند ، میبایست الزاما"هماهنگ با یک راهبرد هدایت توسعه در « کُل » بخش شهری کشور باشند ؛ درغیراینصورت هم  بیراهه رفتن ها ادامه داشته ، هم کلیشه کردن الگوهای بیگانه اجتناب ناپذیرخواهند شد ! علاوه بران ، به این مهم هم اشاره داشتیم که ، درسیاست گذاریهای مورد بحث ، غرض ازهماهنگی بایک راهبرد هدایت توسعه درکل بخش شهری کشوررا ، آنچنانکه بعضا" بصورت متعا رف ، با نگرشی سلسله مراتبی ، مطرح میگردد ؛ تبعیت از یک طرح کلان ویا بالا دست تر، نظیرآمایش سرزمین و یا چشم اندازبیست ساله وامثالهم نمیدانیم . بلکه دراین مورد مشخصا" ، نیت هماهنگ وهمسو کردن برداشتها ، هدفگیری ها با ویژگیهای ساختاری روند های درجریان در وضع موجودء بخش شهری کشور ویا درمرحله ایکه این ویژگیها تاثیرشان بسیار عمده وتعیین کننده است ، خواهد بود.  یعنی براین باوریم که هدف ، اجرای این یا ان الگوی معمولا" وارداتی توسعه شهری نیست ؛ بلکه هدف قبل ازهرچیز ارائه  ویا دقیقترخلق الگوئی است که مبتنی بر پژوهشهای همه جانبه دروضع موجود وخصلت یابی ویژگیهای روند های درجریان ، باشد .

       اکنون اگر باتوجه ای همه جانبه به بخش شهری کشورولحاظ اهم  ویژگیهای ساختاری ان درابعاد اقتصادی ، اجتماعی - جمعیتی ، سیاسی – نهادی ، فیزیکی- فضائی ، جغرافیائی واکولوژیکی وکوشش درخصلت یابی بخش شهری ،  یعنی شبکه وسیستم شهرهای کشوردروضع موجود ، اولین نتیجه گیری ای که بدست خواهد امد ،  بدون شک ضعف عملکردی  شبکه وسیستم شهرهای کشور درابعاد پیش گفته خواهد بود.  مسئله ایکه در بخشهای پیشین این سایت کوشش نمودیم در حد امکان جوانب مختلف انرا برجسته نمائیم. 

      اکنون اگر وضعیت اول یعنی ,, انتقال بخش اداری تهران به شهر جدید پرند ,, را مسئله ساز وبی نتیجه میدانیم ، پس چه اقدامی ، بجای تصمیمی که برای ، شهرجدید پرند درنظر گرفته شده ، میتواند تصمیمی مطلوب ومقبول به حسا ب اید ؟      

   تصمیمی که بتدریج هم شهرهای جدید را از روی دست ماندن رهانیده وهم بگونه ای واقع گرایانه ، همراه ،هماهنگ ودر تعامل ، با روندهای درجریان ، روند توسعه ، روند جابجائی جمعیتی و سایر ویژگیهای ساختاری  ، تعدیلء  تدریجی گرایش به تمرکزء رو به افزایش را بهمراه داشته باشد .

       اگر به شهر جدید  پرند وسایر شهرهای جدیدی که هم اکنون علی رغم ترفندها وتشویق های مختلف وافزایش نجومی بهای مسکن در تهران ، باز هم باعدم استقبال مواجه اند وهمچنین وضعیت های شهری  موجودی که در منطقه کلانشهری تهران قراردارند را کلا" بصورت مجموعه  شهری منطقه کلانشهری تهران در نظر بگیریم  ، نخسین اقدامی که میتواند  به تعدیل تمرکز درشهر تهران یاری رساند ؛ بجای جلوگیری ازتوسعه وگسترش تهران که تاکنون بی ثمر وسئله ساز بوده ،  تقویت جایگاه (استاتوت) وتوسعه عملکرد کلانشهری تهران دربُعد منطقه کلانشهری  ان ازیکسو و متمرکز نمودن امکانات توسعه جهت تقویت عملکرد سایرکلان شهرها ، بویژه تقویت وتوسعه شبکه کلانشهرهای کشور، که بصورت بدنه شبکه شهرهای کشورعمل میکنند ،  را هدف قرار دهیم .  با پذیرش ، چنین برداشت وتحلیلی ، همسو دانستن هدفگیری ان ، یعنی توسعه وتقویت عملکرد کلانشهری تهران  براساس تقویت همه جانبه روابط متقابل نقاط شهری مذکور با شهرتهران  ؛  اولا" ، هدفگیری مذکوربرخلاف اهداف سیاست گذاری های رایج که باروندهای در جریان در « تقابل » اند ؛  کاملا"با روند ها اقتصادی اجتماعی جاری در« تعامل » بوده و ثانیا" بوضوح از بیراهه رفتن های سیاست کنونی فاصله خواهند گرفت .

      مسلما" توقیق چنین سیاستی علاوه بر پذیرش استدلالهای مطرح شده ، درگرو رفع تدریجی اکثر محدویت های دستوری خواهند بود که سالهاست بصورت اهداف سیاست شهری درنظر بوده اند. محدودیتهائی که هم اکنون  نا کارامدی ومسئله سازیشان کاملا" هویدا شده است .  البته ، پیگیری چنین سیاستی هماهنگی با راهبرد هدایت توسعه در کل بخش شهری کشوررا نیاز خواهد داشت .  درچنین دورنمائی بدون اینکه ضروری باشد در شهرهای جدید پیشاپیش با امکانات محدود عمومی مجموعه های  مسکونی که اغلب بگونه ای یکنواخت فاقد هویت وحداقل ارزش معماری میباشند ، بصورت کاملا" تکراری  ساخته  شوند .

        توسعه وتقویت همه جانبه رابطه متقابل در ابعاد مختلف میان این شهرهای جدید ویا موجود که انرا بصورت  یگانه  (انتگره )شدن این شهرها با شهر اصلی- بفرض تهران-  مینامیم ، توسعه ایکه  بدون لزوم هدردادن امکانات ، بصورت طبیعی درقلمرو منطقه کلانشهر که همه نقاط شهری را دربر میگیرد ، جاری خواهد شد . وتمرکز دراینصورت استکه در نتیجه توسعه بگونه کاملا" ایجابی ونه ئستوری در قلمرو منطقعه کلانشهری تعدیل شده ودر اثر توسعهء در تعامل باسایرروندهای مشروط کننده ، استقرارها در قلمرو منطقه کلانشهری به آرایش استقرارء هرزمان توزیع شده تر خواهند رسید . بعبارت دیگر تمرکز کنونی همراه وهماهنگ با تحقق توسعه مذکور، یا  متناسب با میزان توسعه ای که تحقق یافته باشد ؛ بتدریج درهمه ابعاد تعدیل خواهد شد.

 

        مهدی کاظمی بیدهندی        فروردین   1392