دورنمای تحولات بخش شهری ، تقابل سیاست گذاریهای شهری ما با آن !

 

              مهدی کاظمی بیدهندی

 

 

        یکی ازعلل بسیارمهمی که موجب مسئله سازی ودرنهایت ناکارامدی سیاست گذاری ویا برنامه ریزیهای هدایت تغییروتحولات شهری درکشوراست : رواج وغالب بودن برداشتهائی استکه : فاقد توجه همه جانبه به ابعاد مختلف بخش شهری کشورهستند. مسئله ایکه واقعا"بگونه غیرقابل تصوروتعجب اوری گوئی تا کنون نادیده گرفته شده ،  حتی حساسیت چندانی را نیزبرنه انگیخته است ؟!  برداشت غالبی که هم افکارعمومی را بخود مشغول داشته وهم برخی ازکارشناسان ما نیزاین چنین می پندارند؛ براین پایه است که : وضع موجود بخش شهری کشور، بویژه کلانشهرها، را بگونه ای مینگرند که گوئی انچه دردهه های اخیر- عمدتا"شصت هفتاد سال گذشته - بوقوع پیوسته، هرج ومرج ، نا خواسته وقابل پیشگیری بوده است ! این برداشت ازانجا که معمولا" نگرش اش محدود به ظاهرء تغییروتحولات بخش شهری درایران است ؛ علل انچه دراین زمینه بوقوع پیوسته را ، گاه بصورت شهرنشینیء بیش ازحّد ، گاه اصلاحات ارضی در حکومت سابق – که بزعم چنین برداشتی - موجب تخلیه روستاها وهجوم به شهرها شد ، وبلاخره سایر تبیین هائی که عمدتا" متوجه ظاهرانچه درحال تحقق است ، دانسته است . برداشت های بظاهرکارشناسانه دیگری نیزرواج یافته ، که معتقدند: علت این به اصطلاح ,,هجوم ,, فقدان برنامه ایستکه ، استقرارجمعیت  وامکانات را( مبتنی برطرحی ازپیش تعیین شده ، مانند آمایش سرزمین ) پیشا پیش تعیین نماید.این برداشت ، همواره خواهان بکارگیری طرح امایش سرزمین میباشد . 

     اما عمده ترین مشکل این برداشتها این استکه : میپندارند اگرچنین وچنان میشد ، فرضا"روستاها را توسعه میافتند، برای روستائیان ایجاداشتغال میشد، با برنامه ریزی پیشاپیش جمعیت درشهرهای کوچک اسکان داده میشدند  – که انهم گوئی «برنامه ریزی» چراغ جادو است ! - وبلاخره بسیاری از«اگر» های! دیگر- که مشکل سبزمیشوند !- روستا ئیان راهی شهرها بزرگ وبویژه تهران نمیشدند !؟ یا اینکه : اگرمهاجرتها با ,,برنامه !,, انجام میشد ؛ ( انهم بدون اینکه بفرض بگویند : "مانند کجا ویا کدام کشور!؟ ) باتمرکزجمعیت وامکانات درشهرهای بزرگ ، که بزعم انها حاصل مها جرتهای به اصطلاح ,, بیرویه,, است ، مواجه نمیشدیم !؟  

     برداشت های مذکورکه سهوا" یاعمدا "اغلب به ظاهر مسئله توجه دارند ، چنین مطرح میگردند که گوئی : این مسئله ، انگونه که درحال تحقق است ، مختص ایران ا ست ! اکنون ضروری است ، جهت تائید یا رداین برداشتها ، نظری اجمالی ولی مستند به دورنمای تحولات اینده شهرنشینی درجهان بویژه جهان پیرامونی وکشورایران بعنوان جزئی ازجهان درحال توسعه داشته باشیم ؛ تا معلوم شود توجیه های رایج شده بین ما ، تا چه حد با واقعیاتی که درجهان درحال تحقق است ، همخوانی دارند. توجه به دورنمای مذکورازاین جهت اهمیت دارد که : علاوه برشناسائی جوانب مختلف وضعیت پیش رو، میتوان تا اندازه ای ضرورت پژوهشهای همه جانبه دراین زمینه را برجسته نمود. تا پژوهشهای مذکور مشخص نمایند : ایا روند شهرنشینی معاصرودرنتیجه گسترش شهرها عا رضه ایست که میبایدازان اجتناب میشد ؟ ویا اینکه اصولا"چنین برداشهائی پایه واساسی که ، منطبق با واقعیات ء سازکارهای تعیین کننده درروند های جاری باشند ، را ندارند.

      دررابطه بادورنمای تحولات جمعیتی ودرنتیجه آینده بخش شهری جهان بویژه دراین دودهه اخیر پژوهشها وتحقیقات بسیاری انجام شده است . ما هم باتوجه به امکانات وبضاعت نظری محدودمان ،  همواره دراین سایت ، این مقولات را ازجهات مختلف مطرح نموده ایم . پژوهشهائی که توسط بسیاری ازمراکز پژوهشی ، دانشگاهای جهان ، بویژه صاحب نظرانی که دراین زمینه سالهاست درحال تحقیق هستند، ارائه گردیده است. نتایج این پژوهشها مرتبآ"ازطریق ارگانهای مربوطه سازمان ملل منتشرمیشوند . مهمترین اُرگانی که دراین زمینه به بازتاب این پژوهشها میپردازد،اسکان سازمان ملل ، Habitat UNO  ویا مراکز پژوهشی درارتباط با ان هستند.ازجمله این پژوهشها ، بعنوان مثال مطالعاتی استکه درسوم مارس 2012 در لندن ارائه گردید. این پژوهشها نشان میدهد : بفرض با افزایش شهرنشینی  تا سال 2030 وسعت شهرهای جهان ، با مجموع مساحت کشورهای آلمان، اسپانیا وفرانسه، برابرخواهد شد ! البته انها با نگرانی مختلف ازجمله : افزایش فشاربرمحیط زیست و بسیاری ازناهنجاری های دیگر، این مسئله را بیان نموده ، ومعتقدند تا سال 2030 میباید، زیرساختها وتسهیلات شهری مختلفی ، برای حمل ونقل ، انرژی ونیازهای مسکونی - البته همرا باتوجه ویژه ای به حفظ محیط زیست - انهم بمقیاس بسیار وسیع ، ایجاد گردند. این پژوهشها که درسالهای اخیربیش ازپیش ارائه میشوند؛ گویای این واقعیت هستند که  بفرض : جمعیت شهری امریکای لاتین درسال 2050 به 89 تا 90 درصد کل جمعیت این منطقه خواهد رسید. مطالعات گرد آوری شده توسط ، برنامه ملل متحد برای اسکان بشر(اسکان بشرسازمان ملل) هم این برآوردها راتائید مینماید . سند منتشر شده توسط این ارگان در 21/8/2012 حاکی ازان استکه : درصد جمعیت جامعه شهری دربخشی ازامریکای جنوبی (آرژانتین ، برزیل ، اُروگوئه ، شیلی وپاراگوئه) تا سال 2020  به 85 درصد کل جمعیت این کشورها خواهد رسید . مکزیک ، کشورهای گروه آند و استوائی ( اکواتوریال) درصد جمعیت بخش شهریشان کمی کمتراز 85 درصد خواهد شد. سایر کشورهای کاریب وامریکای مرکزی شهرنشینی شان درسال 2020  قریب به 75 درصد کل جمعیت شان برآورد میشود . برآ ورد سازمان ملل این استکه : روند افزایش بخش شهری این جوامع تا سال 2050 همچنان ادامه داشته باشد .

     پژوهشهای وداده های مشابه دیگری نشان میدهد که جمعیت شهرنشین جهان درسال 2008 به پنجاه در صد کل جمعیت جهان ویا قریب به 3.5 میلیارد نفررسید. (نمودار1) دراین سال بود که جمعیت روستائی  وشهری جهان باهم برابرشدند . ازان به بعد بازهم درصد جمعیت روستائی نسبت به کل جمعیت جهان رو بکاهش ودرصد جمعیت شهری ان روبه افزایش بوده است . افزایش جمعیت شهری ادامه داشته ، درنتیجه درسال 2050 که کل جمعیت جهان به بیش از 9.5 میلیارد نفر (نمودار2) خواهد رسید ، جمعیت شهری جهان ، تا 70 در صد کل جمعیت ان ویا قریب به 6.5 میلیارد ویا نزدیک به دوبرابرمیزان کنونی که حدود 3.5 میلیارد است ، افزایش خواهد یافت . بنابراین درسال 2050 میانگین جمعیت شهری جهان 70 درصد کل جمعیت ان خواهد شد.  بدین ترتیب که : درمناطقی ازجهان درصد جمعیت شهری حتی کمی بیش از 90 درصد جمعیت این مناطق شده ، در برخی مناطق دیگراین درصد کمتر از 70 درصد خواهد بود. کشورهای صنعتی پیشرفته وهمچنین بخش عمده ای ازامریکای لاتین درصد بخش شهری شان حدود 90 درصدء کل جمعیت انها خواهد شد . کشورهای چین وهند وبسیاری ازکشورهای افریقائی درصد جمعیت  بخش شهری شان نسبت به کل جمعیت کمترازمیانگین جهانی خواهد بود . بنابراین باکمی تقریب میتوان گفت کشورهائی که هم اکنون جمعیت بخش شهری انها 80 درصد یا بیشتراست درسال 2050 این نسبت به 90 درصد کل جمعیت انها خواهد رسید . همچنین کشورهائی که هم اکنون جمعیت شهری شان کمی بیش از70درصد است ، به احتمال قریب به یقین جمعیت شهری انها درسال 2050 ازمرز80 درصد خواهد گذشت. ایران، ترکیه، افریقای جنوبی، برخی کشورهای خاوردور( به استثنای چین وهند) امریکای  مرکزی ومنطقه کاریب ازجمله این کشورها خواهند بود .

      اکنون با در نظرداشتن منفی شدن شتاب رشد جمعیت درایران و باتوجه به درصد رشد کنونی وحتی تداوم کاهش درصد این رشد ، بازهم جمعیت ایران تا سال 2050 ازمرز 115 میلیون نفر خواهد گذشت . بنابراین دران سال جمعیت بخش شهری شهری کشوردستکم 90 میلیون ویا نزدیک به دوبرابرجمعیت کنونی بخش شهری کشورخواهد شد !

     بدین ترتیب اگرازسالهای دهه بیست خورشیدی تا اواخردهه پنجاه یا تا انقلاب 57 دریک دوره سی وچندساله جمعیت شهری کشوربیش ازچهاربرابرشد ؛ دردوره سی وچند ساله بعد یعنی ازانقلاب 57 تاکنون جمعیت بخش شهری بازهم بیش ازدو و نیم برابرشده است . دراینصورت ، ایران نیزهمانند سایر کشورهای درحال توسعه ایکه ، درجه شهرنشینی شان هم سطح با کشورماست ، تا سال 2050 میلادی نیزباردیگرجمعیت شهری اش نزدیک به دوبرابرمیزان کنونی خواهد رسید.   

       این براوردها ، حدس وگمان نیستند ! بلکه منطبق باروند تحولات درجریان میباشند . روندی که عوامل « عمدهء» تحرک وشکل تحقق ان - درجهان درحال توسعه - ناشی ازپویائیء ویژه ایست که : انکشاف اقتصاد بازاردر وضعیت های توسعه نیافتهء پیرامونی بوجود میاورد . این روند چنانکه برخی در رویاهای خود میپندارند ، قابل اجتناب نیست ! نمیتوان دچار تخیلاتی چون بازگشت به روستا ویا جلوگیری از تداوم جابجائی ازروستا به شهرشد . چون باتوجه به برداشت های رایج درمیان افکارعمومی وحتی بسیاری از کارشناسان ما چنین رویاهائی را میتوان درعمق برداشتهایشان بوضوح مشاهده نمود . چنین برداشتهائی علل واقعی انچه درحال تحقق است را نادیده میگیرند وخود را به قضاوت ء ظاهرمسئله ، نه تامل همه جانبه به علل شکل گیری روندهای درجریان ، تاملی که برای امکان پاسخگوئی اصولی ومنطقی به مطالبات جامعه دراین زمینه ضروری است ، مشغول میدارند ! این نوع برداشت ها تاکنون موجب هدر رفتن امکانات وبوجود اوردن مشکلات بسیاری بویژه درکلانشهرهای ما شده است .

      با استناد به کلیه پژوهشهائی که درجهان دراین زمینه انجام شده ومیشوند، شهرنشینی وافزایش جمعیت بخش شهری کشورادامه خواهد داشت . اما این افزایش جمعیت را نباید بصورت پدیده ای نگران کننده معرفی نمود ! همانگونه که درمورد افزایش گیاهی جمعیت سالهای پیش اکثرنخبگان نگران بوده وافزایش جمعیت را باعناوینی همچون ,,بیرویه,, ، ,,انفجارجمعیتی ,, و مانند ان ویا بانگرشی نو مالتوزین ، مطرح مینمودند . اما پس ازاینکه جمعیت شهری ازمرز 50 در صد کل جمعیت فراتررفت  ؛ بتدریج شتاب رشد گیاهی جمعیت  منفی شده ودر صد رشد ان نیز مرتبا روبکاهش نهاد . اکنون چنانکه ، شاهدیم برخلاف گذشته ، نگران کاهش رشد جمعیت هستند!؟  اما باید گفت:  کاهش رشد کنونی نیز منحصر به کشورما نبوده ، بلکه همانند سایر جوامع درحال توسعه تا توقف کامل رشد ( احتمالا" از 2050 به بعد) وحتی رشد منفی جمعیت ادامه خواهد یافت ! درمورد جمعیت شهری نیز میتوان روند مشابهی را درنظرداشت : بدین سان که به احتمال قریب به یقین از 2050 به بعد جمعیت شهری درکشورهائی نظیرایران نیزدیگربا افزایش مواجه نخواهند بود . البته دراثر ویا به شرط ء تداوم  توسعه ، دران سالها بتدریج ازتمرکز در کلانشهرهای پرجمعیت کاسته شده وحتی کلانشهرها ی پرجمعیت باازدست دان جمعیت وامکانات خود ، بنفع نقاط شهری توسعه یافته تر منطقه کلانشهری شان ، مواجه خواهند شد .   

      دورنمای کلی فوق که بطورمختصر مطرح گردید ، با اتکا به شواهد وپژوهشهائی که مرتبا" در حال ارائه شدن میباشند . میتواند ، بصورت دورنمایء مرجعی که احتمال تحقق اش قریب به یقین است  برای سمت گیریء سیاست گذاریها دراین زمینه ، برگزید . بنابراین ، باتوجه به دورنما وسناریو مطرح شده ، انچه دست اندرکاران مسئول میباید درنظر داشته باشند، کوشش بی وقفه جهت فراهم اوردن شرایط لازم برای پاسخ گوئیء مناسب به نیازهای شهری روبه افزایشء مطرح شده ، خواهد بود . انچه ما دراین سایت انرا بصورت تدوین راهبرد هدایت توسعه بخش شهری کشورپیشنهاد نموده ایم . راهبردی که فقدان ان ازهرجهت احساس شده وبسیاری از مشکلات پیش رو دراین زمینه ناشی ازفقدان آنست ! راهبردی که ضمن سمت گیری فوق ، توجه ای ویژه به حفظ محیط زیست ، ایجاد تسهیلات برای پایداربودن توسعه ، بسط وگسترش زیرساختها وساختارها ی لازم درهمهء ابعاد اقتصادی ، اجتماعی ، سیاسی وفیزیکی- فضائی ، برای امکان  تحقق روند های جاری با محوریت پاسخگوئی به نیازهای جامعه و ازهمه مهم تر زمینه وتضمین تحقق توسعه ، را طلب مینماید .

 

           نمودار (1) - درصد افزایش ویاکاهش جمعیت شهری وروستائی تا سال 2050


نمودار( 2)  دورنمای افزایش ویا کاهش جمعیت درمناطق مختلف جهان تاسال  2050

 

 

          گرایشهای استقرار فضائیء جمعیت وامکانات در روند شهرنشینی جاری   

          همانگونه که ملاحظه گردید ، دورنمای تحولات جمعیتی جهان و بهمان صورت افزایش جمعیت شهری کشوردرسه دهه اینده ، بوضوح اهدافی که برنامه ریزی شهری ما میباید پیگیر آن باشد ، را نشان میدهد. یعنی علاوه براینکه میباید با همه توان موجود ، توسعه وگسترش امکانات شهری راهدف قراردهیم ، ضروری است دراهداف برنامه وطرحهای موجود شهری – البته بویژه کلانشهری – تجدید نظر اساسی نموده واهداف اینده انها را با نیازهای واقعی بخش شهری کشورهماهنگ  نمائیم .

       اکنون علاوه برتوجه به دورنمای تحولات مربوط به میزان افزایش جمعیت بخش شهری کشوردر اینده ، که بهرصورت میباید اساس وپایه : سمت گیریها دربرنامه ریزی شهری ، اینده نگری ، تعیین اهداف ، حتی تدوین الگوهای جدیدء برنامه ریزی دراین زمینه باشند . میباید به مسئله گرایشهای غالب در« شکل » تحقق این روند عنایت بسیارویژه وواقع گرایانه ای مبذول داشت . باید توجه نمائیم شکل تحقق مذکور نمیتواند بفرض تابع خواست وانتخاب ویا ارزوی های اغلب مبتنی بر« توهم » ما باشد ! ما نمیتوانیم (یعنی قادر نیستیم ) بگونه دستوری – چنانکه تاکنون چنین کرده ودرعمل واقعا" موجب انواع مزید برعلت ها شده ایم !؟ -  سمت سوی چنین روندی را بگونه ای دستوری ازپیش تعیین نمائیم !  چنین ارزوئی که همواره خواسته ها رابصورت اهداف ازپیش تعیین شده ، یادرواقع از پیش تحمیل شده – درنظرداشته ایم ، واقعا" همچنان که سالهاست شاهدیم یک« توهم » بیش نبوده ونخواهد بود . باید توجه داشت عواملی که انکشاف پیش گفته را شکل داده و تحقق میبخشند ؛ بمیزان زیادی تعیین کننده قانونمندی شکل تحقق ویا دراینجا «آرایش » استقرارفضائی جمعیت وامکانات درقلمروملی نیزخواهند بود!؟ باید در این زمینه بیش از هرچیز ابتکار عمل را در دست داشت . 

    عادتی که گوئی همه گیرشده این استکه : هنگامیکه با معضلات کلانشهرهایمان مواجه میشویم ، بجای اینکه خواهان انجام توسعه ای که تحقق نیافته باشیم . توسعه ایکه درتحقق ان قصوروناتوانی بسیارو دیرپائی قابل مشاهده است ، یا توسعه ایکه تحقق نیافته را بعنوان مطالبات برآورده نشده جامعه برجسته نمائیم . احتمالا" نا خواسته ! ، بادست اندرکاران اجرائی که ناتوان در رفع مشکلات بوده ، وهمواره فرافکنی نموده اند، همصدا شده علت را زیادی جمعیت !؟ بدانیم . یا اینکه بدون درنظرداشتن این مهم که ، تمرکزدرشهرهای بزرگ بویژه درتهران ویژگی این مرحله ازتوسعه یعنی توسعه نیافتگی وضعیت اقتصادی ، اجتماعی و سیاسی کشوربوده وعلل ساختاری متنوعی دارد .  درنتیجه با اقدامات دستوری ومصوبات این یا ان اُرگان راه بجائی نخواهیم برد . چون اقدامات دستوری مذکورهمواره درطی گذشت زمان «علیت دوری» ای را شکل میدهند که حاصل شان درنهایت مزید برعلت شدن چنین اقداماتی خواهد بود .  به غالب طرحهائی که سالهاست ، بفرض جهت تمرکز زدائی انجام شده  – ازان جمله سیاست گذاری های شهری که در قالب اهداف طرحهای جامع شهری که همواره مبتنی برجلوگیری ازگسترش شهر است  – توجه نمائیم ، تا حساب کار دستمان اید . 

      همانگونه که افزایش جمعیت شهری وتداوم شهرنشینی انهم درحدی که طی سه دهه اینده جمعیت بخش شهری کشور را دوبرابر خواهد نمود ؛ پدیده ایست که تقریبا" بدون استثناء – البته با تفاوت زمانی درحّد دو سه دهه – که درکلیه جوامع  پیرامونی درحال تحقق است ! شکل تحقق – یاگرایش استقرارجمعیت و امکانات - این روند نیزتقریبا"درکلیه این کشورها شبیه بیکدیگر، انهم بصورت «تمرکزدرمراکز شهری»   ، بوده است . لازم است همواره این مسئله برجسته شود ، تا بفرض نپنداریم که چنین پدیده هائی بفرض، مختص کشور ماست .

   دررابطه باعلل وعوامل تمرکزمذکوردرکلانشهرها دربخشهای قبلی این سایت مطالب زیادی مطرح شده است . اما انچه اکنون میتوان به ان مطالب افزود، داده هائی استکه : به چگونگی گرایشهای اینده  تمرکز درکلانشهرها میپردازد.  درپژوهشهائی که ازسالهای اغاز سده بیست یکم تا این اواخرانجام شده اند ، گرایش عمومی استقرارهای شهری درجوامع پیرامونی بدین صورت بوده استکه : تاکنون قریب به نیمی از جمعیت شهری این جوامع درشهرهای کوچک ومتوسط ویا شهرهائی که کمتراز 500 هزارنفرجمعیت دارند زندگی میکنند . اما دراکثراین کشورها سیستم وشبکه شهرها ، ضمن اینکه دچار ناموزونی است . اما بهر حال مراحل تکوین خودرا طی مینماید .  اینجاست که درچنین مراحلی به یک برنامه ریزی ویا هدایت 

استقرار فضائی حاذقانه که با این روندها در« تعامل» باشد نیازمندیم . برخلاف سیاست گذاریهای شهری جاری که تقریبا دراکثرزمینه ها باروند های جاری در« تقابل» بوده است ! چنین سیاستی میتواند ، ازدست رفتن فرصتها هدر دادن ا مکانات محدود جامعه و ایجاد اختلال مداوم درروند توسعه را کاهش داده ، در زمان کمتری وارد مرحله پایداری توسعه شهری وتثبیت شهرنشینی دراینده ، گردد.         

 

 

            مهدی کاظمی بیدهندی       اسفند ماه 1392