سیاست شهری وامکان دسترسی به مسکن اجتماعی درمناطق کلان شهریء

       امریکای لاتین و اروپا  -   بخش دوم

 

       پژوهشی از کارگاه مطالعات مسکن واسکان بشر ، دانشکده معماری وشهرسازی دانشگاه سائوپاولو برزیل   LABHAB  FAU  USP

            نقل ازمجله  شهرسازی ایبروامریکانا    تابستان 2009 Revista Iberoamericano de Urbanismo     

           نویسندگان : Refineti Martins ,  Oliveira Leitao , Menezes Rodrigues ,Nicolau ferrara, Pires de Anderada Neto    

 

           انتخاب وبرگردان :  مهدی کاظمی بیدهندی 

 

 

  2 - ویژگیهای اروپا

     دوشهراروپائی مورد مطالعه، ازجهات مختلفی که دراین زمینه قابل توجه میباشند ؛ دسترسی به زمین شهری ومسکن اجتماعی درانها ، شبیه بیکدیگرند . بقسمی که برجسته نمودن این شباهت ها کمک به شناسائی دقیق ترآندو خواهد نمود . 

     جمعیت مجتمع شهری بارسلون حدود 4 میلیون نفروبیش ازجمعیت کل منطقه تسکان ، 5/3  میلیون نفر، است . مجتمع شهری درمنطقه  فیورنتینا ( که شهرفلورانس مرکزان است )  دارای جمعیتی کمتر از 1 میلیون نفر میباشد .

     دومنطقه مورد مقایسه ، وضعیت اقتصادی کشورهای مربوطه شان نسبتا" شبیه بیکدیگر بوده ، بارسلون مرکزایالت کاتالونیا ، منطقه ایست که چه بالنسبه ویا بطورمطلق بیش ازسایرایالتها ی اسپانیا درتولید ناخالص داخلی مشارکت دارد. بطوریکه سرانه تولید ناخالص ان بیش ازمتوسط  ملی است ؛ درحالی که سایرایالتهای اسپانیا سرانه تولید ناخالصشان کمترازسرانه ملی میباشد.  بهمین صورت درمنطقه تسکان درایتالیا هم سرانه تولید ناخالص بیش ازسرانه کشورایتالیا و همچنین بیش ازسرانه تولید ناخالص جامعه اروپاست . 

       در مورد دووضعیت مورد مطالعه ازنظرسایرویژگیها ، همچون امکان دسترسی اقشارکم درامد وسالمندان به محل سکونت مورد تقاضایشان ، شباهتهای زیادی قابل مشاهده است . ازانجمله ، مسئله  پیرشدن جمعیت وتداوم روند ان درهردو مورد شبیه بیکدیگربوده ؛ مسئله ایکه ضرورت اتخاذ سیاست های کارامد وپاسخگوتری را طلب مینماید . 

      مهاجرت وجابجائی محسوس جمعیت دراین دووضعیت تقریبا"غیرقابل پیشبینی است ، بنا براین مهاجرت جمعیت دردو وضعیت نامبرده را نمیتوان بصورت روند مداومی درسیاستهای اینده مسکن درنظرداشت . علاوه بران درمورد مهاجرین احتمالی نمیتوان توجه را منحصرا" به مسکن انها محدود نمود ، بلکه باید همزمان با مسکن سایر نیازهای مربوطه شان ؛ تامین شغل ودرامد ، انتگراسیون اجتماعی وغیره را نیزبعنوان عوامل مهمی در سیاستگذاریها لحاذ نمود . البته  شکی نیست که تضمین مکان مسکونی مناسب ، که حق اجتماعی هرشهروندی است ، بعنوان یکی ازنیازهای اساسی شهروندان باقی خواهد ماند .

       بهرحال روالی که بمرورزمان ، درمورد نحوه دسترسی خانواده های نیازمند به مسکن در بارسلون وتُسکان شکل گرفته ، تا حد زیادی شبیه به یکدیگراست ؛ چون درهردوکشوردرسالهای پس ازجنگ دوم ، واحدهای مسکونی بسیاری احداث شدند ؛ بصورتی که نیاز به کمبود تعداد  واحدهای مسکونی ، ازطریق احداث مجموعه های مسکونی ، بمیزان زیادی تعدیل شده بود .    اما فقدان تنوع ، تکرارویکنواخت بودن واحدهای این مجموعه های مسکونی ، بویژه ابعاد بزرگ انها ، برای فضاهای شهری تاثیرنامناسبی را بهمراه داشت . دربارسلون این مجموعه ها ، عملا"  بصورت جدا مانده ودرحاشیه شهراحداث شده بودند . درحالیکه درمنطقه تسکان احداث های مذکور با فضای شهری هم اهنگی وانتگراسیون مطلوب تری دارند . درمورد بارسلون احداثهای مذکوربا مسئله دیگری مواجه شدند ؛ رشد حاشیه نشینی دراطراف این مجموعه ها ، که بهرحال چنانکه ذکر شد وضعیت جدا مانده (ِگِتوئی) را بوجود اورده بودند . حاشیه نشینی مذکور بیشتر دردوران حکومت فرانکو گسترش یافت ، بعدهاهم دروضعیت انها تغییرات چشمگیری  بوقوع نپیوست . تا به امروزاین محلات  وضعیت حاشیه ای خود را بصورت مجموعه هائی با کیفیت شهری نازل حفظ نموده اند.

      درهردو وضعیت مورد بحث ، مجموعه های مسکونی جدیدی ؛ فرضا" درحاشیه شهر بارسلون ، احداث شدند . اما انچه بصورت مسئلهء اصلی پیش روی مسئولین قرارداشت ؛ کیفیت نازل ونا مناسب بودن اکثراین مجموعه های برجای مانده ازدهه های گذشته بود. بگونه ایکه درمورد هر دوضعیت ؛ مشکل عمده بیشترکیفیت نازل واحدهای مسکونی ،همچنین فضای شهریء نامناسب این مجموعه ها ، بود .  بنابراین ، چه دربارسلون ویا درتُسکان ، سیاستگذاری وبرنامه ریزیها ؛ عمدتا"حول مسئله بهبود کیفیء مجموعه های ساخته شده ؛ بصورت انواع بازسازی ها ، بهبود امکانات فضائی ، تاسیساتی وبلاخره سایرتسهیلات لازم درمورد واحدهای موجود وتغییرات درجهت بهبود کیفیت زندگی درفضاهای شهری این مجموعه ها، متمرکزشد .

       چه درمورد مجموعه ها ئیکه درحاشیه بارسلون ویا درمنطقه شهری تسکان قراردارند ،   درشرایط کنونی ، مطالبات مردم بیشترروی بازسازیها و بهبود کیفیت شرایط مسکونی دراین محلات متمرکز است . پاسخ گوئی به کاستی مذکورکه عمدتا"کیفی است تا کمی ، درتسکان یا بارسلون ، بصورمختلفه ای ، چون کمک به واحدهای یارانه ای درمحلات جدید ، بازسازی و یا نوسازی وافزایش امکانات فضائی که دچار فوق کاربرد درساختارها وتسهیلات موجود هستند  ، ازطرق  مورد استفاده قراردادن زمینها ویا فضاهای بخش عمومی ، ویا تغییرکاربرد برخی از فضاها ، تاکنون میسرگردیده است . دربارسلون با تصویب تغییراتی درطرحهای تفصیلی مقرر    گردید ؛ 20 درصد ازکاربردهای مسکونی – هنگامی که متقاضی درصدد احداث بنای جدیدی باشد -  به واحدهای یارانه ای یا مشابه ان اختصاص داده شود . مشابه همین سیاست ،اقداماتی در فلورانس درجریان است . انهم بصورتی استکه ، مقررگردیده حداقل یکی از پروژه های بزرگ بازسازی محلات موجود به مسکن اجتماعی اختصاص داده شود . یا اینکه با امکاناتی که اتحادیه اروپا دراختیا ناحیه تسکان قرارداده سیاستهای مشابه ای به اجرا دراید . همه این اقدامات  تا اندازه ای موجب تشویق بخش خصوصی به مشارکت بیشتردرنوسازیهای مذکور شده است . بااین امکانات منطقه تسکان درحال نوسازی وبهبود کیفی حاشیه فیرنزه Firenze ازبخش پیاژه Piagge ، در قالب  انتگراسیون وضعیت های شهری منطقه با یکدیگر است . از جمله این اقدامات احداث یک پارک شهری خطی با پروژه های مختلف مسکونی و همچنین عناصر  فضائی ارتباط  دهنده وضعیت های شهری چند پاره (Fragmentado)  میباشد .  در این اقدامات کوشش میشود پیچیدگیهای وضع .وجود شهرازهر لحاذ مورد توجه قرارگیرد ، تا در اقدامات ودخالتهائی که درقالب شهرسازی انجام میشوند  تا حد امکان پویائی وهمچنین امکانات   زندگی شهری به حاشیه نیز تسری یابد .  یا اینکه تولید مسکونی وایجاد فضاهای بازسازی شده  با پویائی کیفیت شهری در حد امکان  یگانه (انتگره) گردد .  

   هرچند استفاده از زمین های بخش عمومی ازطریق پروژه های مبتنی برافزایش کاربرد زمین شهری ( بازسازی شهری ) همچون محلهء  پری دِ سیتات وِلا  Peri de Citat Vella مثبت ارزیابی میشود ؛ ولی بررسیهای انجام شده نشان میدهد که بسیاری ازاین طرحهای نوسازی شهری ، انچنان که باید بایک سیاست فعال وکارامد دربخش مسکن همراه نبوده است . چون بهر حال انچه به تولید مسکن مربوط میشده ، بیشترصرف امکانات برای به سازی وبهبود کیفیت واحدهای موجود بوده ؛  یعنی واحدهای مسکونی جدید ، بمیزانی که مورد نیازاست ، احداث نشده است .

    یکی ازویژگیهای دیگری که دردو وضعیت مورد مطالعه قابل مشاهده است ، هدایت عملکرد بخش خصوصی دراین زمینه بود ؛ هدایتی که درجهت ضروت توجه فعالان این بخش به نیازهای جمعی ، انهم ازطریق اجرای سیاستهائی که هدفشان تسهیل دسترسی به زمین مسکونی برای متقاضیان طبقه متوسط جامعه ، است . در چنین حالتی، باتامین بخشی ازتقاضا ازطریق بازار بخش خصوصی بخش دولتی قادرمیشد فعالیتهای خود رادر جهت پاسخگوئی به نیاز اقشار اجتماعی کم در امد ، که بدون کمک قادرنبودند با امکانات محدودشان مسکن خود را ازبازار مسکن تامین کنند ، متمرکز نماید. ازنظرتاریخی این الگوی مورد نظر برای طبقه متوسط ، الگوئی است که هدف نهائی اش مالک نمودن متقاضیان مربوطه است .

 

      3- درجستجوی یک سنتز  

      اگر تغییرات سرمایه داری درپایان سده بیستم برموضوع شهررقابتی تاکید داشته ، درنتیجه بسیاری شهرها سرمایه گذاری با هدف فوق را ، که عمدتا" درصدد جذاب نمودن شهربرای سرمایه  بین المللی بود ، اغاز نمودند ؛ اما انچه امروزبوضوح شاهد انیم این استکه ، کیفیت شهری ویا زندگی جامعه شهری به نحوه پایدارنمودن عملکردهای شهری بستگی دارد .

    هنگامیکه اهمیت پاسخگوئیء سیاستهای شهری جهت تسهیل دسترسی به زمین مسکونی در وضعیت های شهری اروپائی و امریکای لاتینی  ، مورد مطالعه  را درنظرداشته باشیم ، امکان دارد ، برخی شباهت های مهم ، ازجهات اقتصادی، تاریخی واجتماعی وبلاخره میزان و کیفیت کاستیهای موجود درسیاست گذاریها ، درهردو وضعیت مورد مطالعه ، را شناسائی نمود . 

      نخست لازم به یاداوری استکه ، وضعیت جمعیتی ازنظرتاثیران برتقاضای مسکن ، در شهرهای مورد مطالعه دارای تفاوتهای محسوسی میباشند . منطقه تسکان با کاهش جمعیت ویا رشد منفی وازدست دادن جمعیت مواجه است . بارسلون توانسته رشد جعیت خود را درحد متعادلی تثبیت نماید ، یا اینکه کاهش جمعیت ان با امدن مهاجرین جدید جبران شده است . اما در مقابل ، روزاریو و سائوپاولو، درصد رشد جمعیتشان همواره مثبت بوده ، هرچند ازمیزان رشد جمعیت انها نسبت به دهه های پیشین کاسته شده است. درسائو پاولو آنچه میباید برجسته شود این استکه ، رشد جمعیت شهری عمدتا"مربوط به حاشیه شهر، بخشهای الونک نشین Favelados ، تفکیک ها وساخت وسازهای غیرمجاز و بویژه فضاهائی که جزئی از محدوده های حفاظت شده محیط زیست هستند، بوده است . بنابراین ، انچه مسلم است ، اینکه : بطورکلی امروزه همهء شهرها ، البته درشهرهای لاتین امریکائی  بویژه درسائو پاولو،  با نوعی تخلیه جمعیت مرکز شهرو افزایش جمعیت حاشیه ان ، که اغلب فاقد زیرساخت های شهری ضروری است ، مواجه اند.

      شهرهای روزاریو و سائو پاولوهردو ، ویژگیء عمده شان  کمبود کمی وکیفی واحدهای مسکونی میباشد .  البته این کمبود ، بعلت نامناسب بودن شرایط مسکونی و افزایش تراکم جمعیت درفضاهای موجود است ؛ انچه ضرورت ، احداث واحدهای مسکونی جدید وبهبود کیفیت واحدهای موجود ، بویژه بهبود وضعیت زیرساختی ، تسهیلات شهری واصلاح نظام مالکیت دراین بخشها، را مطرح مینماید .

   اما ازسوی دیگردربارسلون وتسکان درمقایسه با دوشهرلاتین امریکائی مورد مطالعه ، کمبود شمارواحد های مسکونی ، درسیاست گذاریهای مربوطه ، اولویت چندانی ندارند ؛ بلکه درهر دومورد روی بهبود کیفی واحدهای موجود ، باهدف بهبود شرایط مسکونی ساکنین محلاتی که وضعیت فیزیکی – فضائی نامناسبی داشته ، تاکید شده است .

      درسائو پاولومسئله نامناسب بودن وضعیت مالکیت ،همواره یکی ازعلل عمده مشکل مسکن درمحلات مورد مطالعه بوده ؛ تفکیکهای غیرمجاز، محلات وسیعء الونک نشین Favelas ، از دیربازبصورت یکی ازپدیده های ثابت وهمیشگی ء منظرشهری درامده است . راهبردهای دولتی دراین زمینه تاکنون ، بویژه درسده گذشته بسیارمتغیربوده ، دراین راهبرد ها نخست کوشش شده الونک نشینان را ازبخشهای مرکزی شهردورنموده وانها درمناطقی خارج ازان استقراردهند ؛ انهم بصورتی که گوئی وجود چنین وضعیتی را بخواهند نادیده بگیرند ، یا اینکه هدف این بوده ،  با دورنمودن حاشیه نشینان انها را ازچشم ناظرین دورنمایند. اما درسالهای پس ازدهه 70 با اقدامات جدید ، نوعی سازمان دهی وقانونمند نمودن تفکیک زمین دراین بخشها اغازگردید. از اوایل دهه 80 با افزایش فشارتقا ضای سکونت دراین محلات ، جهت قانونی نمودن وضعیت    زمین هائی که بصورت غیرمجاز تفکیک شده بودند ، به تدریج شرایط برای برسمیت شناختن حق مالکیت انها فراهم شد. انچه درواقع ، تا اندازه ای ، زمینه را برای تسهیل جذب و یا انتگره شدنشان به جامعه شهری فراهم میاورد. دراین شرایط وبا این اقدامات ، مرحله تازه ای، ازتغییرو تحول دربرداشتها ونحوه هدفگیریها دررابطه با حقوق شهروندانی که درحاشیه قرارداشتند ، اغاز شد. درنتیجه اهمیت دادن به نقش اجتماعی مالکیت مسکنء شهروندان حاشیه نشین وبرخورداری   انها ازمسکن بعنوان یک حق اجتماعی پایه درحال تثبت شدن بود. بلاخره درسال 2001 با  تنظیم جایگاه (استا توت) شهر، ابزارها وضوابط لازم برپایه توجه به عملکرد اجتماعی مالکیتء   جمعیت درحاشیه وتضمین حق برخورداری ازان دردستورکارقرارگرفت . البته روند مذکور و   مصوبات مربوط به ان بعلت روبرو بودن با محدودیت های مالی وسایرموانع پیش روهنوزهم با کُندی در جریان است . درشهر روزا ریو بی نظمی مالکیتی ، چندان وسیع وقابل اهمیت نیست ؛ هرچند دراین شهرهم اشغالهای غیرمجاززمین را میتوان مشاهده نمود ؛ تااین حد که درسالهای بحران اقتصادی اخیر، روزاریوهم بیش ازپیش دچاراشغالهای غیرمجاززمین درحاشیه شهربود.    بارسلون تا اندازه ای دربرخی محله های درحاشیه با مشکلات ثبت زمین ، انهم علاوه بروجود ناهنجاری های شهرسازی وکاستی های دیگرمواجه است . انچه درسالهای اخیردرصدد رفع کاستیها ومشکلات پیش رو میباشند . اما درتسکان مشخصا" دراین موارد مسئله خاصی مطرح نشده است .

    عامل تعیین کننده دیگردروضعیت مسکنء شهرهای مورد مطالعه ، چگونگی نقش وعملکرد متفاوت بازارمسکن درهرکدام ازانهاست . درحالیکه درشهرهای اروپائی ازانجمله شهرهای مورد مطالعه بازارمسکن پاسخگوی کل تقاضای مسکونی موجود درجامعه میباشد ؛ درسائوپاولو بفرض ، بازارمجازمسکن درعمل ، پاسخگوی بخش کوچکی ازکل تقاضای مطرح درجامعه شهراست . یعنی درصورت افزایش پاسخگوئی بازارمسکن به تقاضای موجود ، بخش عمومی میتواند با توان مندی بیشتری پاسخگوی، تقاضای مسکن برای اقشارنیازمند ، که توانائی ابتیای مسکن خود ازبازارمسکن را ندارد ، باشد . با این وصف درشرایط کنونی ، تامین یارانه مسکن برای بخش وسیعی ازاقشارطبقه متوسط هم اهمیت اساسی خواهد داشت.  درمورد اروپا ، عرضه بازارمسکن برای پاسخگوئی به تقاضای موجود همهء اقشارجامعه نسبتا"کافی بنظرمیرسد. در انجا  اجاره با شرایط مسکن اجتماعی، الترناتیوی است ، برای متقاضیانی که توان پرداخت اجاره به بهای بازاررا ندارند ، افرادکم درامد، کهنسال ، مهاجرین خارجی ومانند ان . اما درامریکای لاتین واجدین شرایط مسکن اجتماعی عملا" بخش عظیمی ازجامعه را دربرمیگیرند ؛ چون در این جوامع بخش اعظم جامعه درامد شان ان چنان مکفی نیست که ، حتی بسیاری از انها بتوانند کمترین میزان اجاره بها دربازاررا ، تامین نمایند .  

     بطور کلی تفاوت های تاریخی میان امریکای لاتین واروپا مبین این واقعیت استکه ،  مقیاس وچگونگی دسترسی به زمین ومسکن دراساس با یکدیگرتفاوتهای فاحش دارد . درامریکای لاتین ابعاد کاستی وکمبودها بسیاروسیع تربوده ؛ علاوه بران اینگونه مسائل دراین جوامع ساختاری است . همینطورهنگام مواجه شدن بااین مسئله ، تاثیرروند جهانی شدن ، ودرنتیجه تاثیرمحدود شدن عمل دولت ها ، ضعف وناپایداری شرایط کار، که دراثر سیاستهای مبتنی برمقررات زدائی و تعدیل ساختاری تشدید شده ، در سیاست گذاری ها همواره درنظرداشت .  

    ازسوی دیگر، توجه به این واقعیت که ، بهرحال زمین داران شهرهم جهت پاسخگوئی و همراهی بااهداف جامعه دراین زمینه میباید نقش مثبتی راایفا نمایند ؛ در این صورت استکه ، براورده شدن چنین اهدافی میتواند ، بمعنی پذیرش نقش مسکن بعنوان حقوق پایه انسانی باشد .

     بااین وصف ، وجود تعداد پرشماری واحد مسکونی خالی درشهر، بفرض واحدهای بسیاری     که دراسپانیا برای جهانگردان ساخته شده وفقط چند ماه ازسال مورد استفاده قرارمیگیرد ، ویا درسائوپالو که همواره چند صدهزارواحد مسکونی خالی درشهر وجود دارد را باید بعنوان معطل نگهداشتن وعدم استفاده از امکاناتء بشدت مورد نیاز، جامعه ، تلقی نمود .

   نکته دیگر، اهمیت توجه به تفاوتهای اجتماعی وفرهنگی ویا واقعیت موجود درهرکدام ازاین کشورها ست ؛ تفاوتهائی که ضرورت پرهیزازتقلید الگوی هروضعیت دروضعیت دیگر را  میطلبد .  

      درمیان برنامه های به اجرا درامده ، برخی نکات را میتوان مورد توجه قرارداد : بفرض دربرزیل ویا دراین بحث  شهرسائوپاولو روال تخمبن وبراورد کمبود مسکن ازنظرکَمی بسیار مشخص است ؛ براوردی که کمبود وسیع امکانات لازم براساس معیارهای جاری را مورد تائید قرار میدهد .  در روزاریو مسئله نسبتا" نه چندان حاد ، بلکه بنظر میرسد امکان دسترسی به مسکن سهل تر باشد . درحالی که  درسائو پاولو مشکل عمده نیازبه فراهم اوردن  امکانات وسیع وتامین مالی درمقیاس ملی است .

   بارسلون وتسکان دارای بازارمسکن باعرضه کافی به متقاضیان هستند ؛علاوه بران ازقوانین مناسبی درمورد تنظیم بازار، احداث وعرضه مسکن اجتماعی ، برخوردارهستند ؛ همچنین مصوباتی دارند که سرمایه گذاران جدید دربخش مسکن را موظف مینماید ، بخشی از واحد های مسکونی خودرا ( دربارسلون تا 20 درصد) به برنامه های مسکن حمایتی ( مسکنی که متقاضیان میتوانند بگونه ای حمایت شده بهای واحد خود را درفرصتی بیست ساله بپردازند) ، اختصاص دهند. انچه توجه ای ویژه میطلبد، چارچوبهای قانونی درهرکدام ازاین دوقاره است.  درحالی که قوانین وضوابط درشهرهای اروپائی مناسب با شرایط اجتماعی انها وضع شده ، طبیعی استکه قوانین مذکورعموما" رعایت شوند . درامریکای لاتین چنین وضعیتی، انچنان که باید وجود ندارد ؛ درنتیجه انچه با ان مواجه هستیم ، ناکافی بودن امکانات ودرنتیچه برنامه های مربوطه انست. دراثرکمبودها ی مذکورعملا"برای خیل عظیمی ازمتقاضیان تنها راه برخوداری  ازسرپناه ودرنتیجه مشارکت هرچند ناپایدار ومحقرانه درزندگی شهری، روی اوردن به ساخت وسازهای غیرمجاز، حاشیه نشینی ومانند ان خواهد بود .

       باید توجه داشت طبیعت دوگانه خانه ، یعنی یکی منزلت  اجتماعی و دیگری استفاده مسکونی ازان ، بستگی به ارزش اقتصادی ان دارد ، ارزشی که انرا بصورت یک اُبژه  سرمایه گذاری ویا قابلیت سود اگری دراورده واهمیت تعلق به انرا دوچندان مینماید . ویژگی مهمی که میتواند در وضعیت های خاصی ، در توفیق  سیاست گذاری های مربوطه ، بسیار تعیین کننده باشد .

 

     4- امریکای لاتین : دسترسی به مسکن ، سیاست شهری ومدیریت ان

     با اینکه درشهرهای امریکای لاتین نوعی همسانی ، ازنظربرنامه وپیشنهادهای ضروری برای دسترسی اسان تربه مسکن مورد نیازاکثریت جامعه ، وجود دارد . انهم درحالیکه اختلاف میان امکانات موجود و میزان نیازها پیش رو بسیارزیاد است . کارامدی برنامه ها واقداماتی که میباید انجام شوند ، به چگونگی انتخاب اولویت ها ونحوه مدیریت انها بستگی خواهد داشت .

    بنابراین ضروری است ؛ نسبت به تجربه مسئولین سیاست گذاری های شهری ، که در پی ارائه راهکارهای مربوطه بوده اند ، توجه کافی مبذول داشت .

    در دوران مدرن ، در مورد انچه بعنوان  برنامه ریزی شهری مورد توجه قرار گرفته  ،  نوعی استاندارد عقلائی عملکردی ، باالگوهای معمارانه وشهرسازانه  بود که  باشکلی جهان شمولانه (اونیورسالیزانت ) رایج گردید.  درامریکای لاتین، دراواخر سده بیستم، دولت های  اقتدارگرا در پی تقویت شکلی ازسیاست گذاری وبرنامه ریزی سانترالیزه بودند . سرانجام این دولتها تصمیمات شان به تسریع درامرمقررات زدائی مورد نیاز سرمایه جهانی شده ، انجامید ؛ وضعیتی که زمینه را برای مطرح شدن الگوهای برنامه ریزی جدید، فراهم اورد : ازیک سو مطرح شدن ایده طرح راهبردی ( استراتژیک ) شهری ، که درپی افزایش رقابت در شهربود ؛ وازسوی دیگر برنامه های مربوط به مدیریت مشارکتی ، تحقق ارزویء دموکراتیک نمودن اداره شهر ، تمرکز زدائی وشفافیت در سیاست گذاریها ، انچه در امریکای لاتین همراه با جنبش دموکراتیزه نمودن رژیم  های اقتدارگرا، مطرح گردید .

     در میان این دو وجه متقابل  برداشت جدیدی از برنامه ریزی وسیاست گذاری شهری که در ان اشکال مختلف ارزیابی ها ، به طرح پروژه سیاسی وایدولوژیکی متضاد ختم میشدند ، شکل گرفت .

    بدین ترتیب ، نحوه  رویا روئی با تناقضی که دراواخر سده بیستم ، سیاست گذاری شهری ، میان رقابتی نمودن شهر ومدیریت مشارکتی  ، با ان مواجه شد ، موجب گردید؛ شهرهای مختلفی درامریکای لاتین ، باامکانات محدودی که دراختیارداشتند ؛ درجستجوی یافتن الترناتیوی

باشند ؛ که علاوه برپیگیری سیاستهای جاری ، درجهت بهبود شرایط اجتماعی ، ودرنتیجه ان توسعه شهری با پایداری بیشتری ، همراه باشد .

   در برزیل دراین راستا نمونه های متعددی ، ازان جمله :   پورتو الگره ،  سانتوز،  سانتو اندره ،  دیا دما ،  نیتروی ،  بِلوهوریزونته ،   بِلِم   ،  درارژانتین  روزاریو  و دراروگوئه  شهر  مونتوویدئو،  را میتوان نام برد .

     برخی اهدافی که این برنامه ریزیها پیگیری نمودند ، عبارت اند از: اولویت دادن به سیاست گذاریها ی بخش عمومی ، در جهت پاسخگوئی به بخشهای اجتماعی در محدوده های شهری فقیر تر ، که از امکانات وسرمایه گذاری عمومی بهره مندی کمتری داشتند ؛  کاهش طرد شهریء لایه های اجتماعی کم درامد واقلیت ها ؛ کمک به مشارکت هرچه بیشتر لایه های مختلف در روند تصمیم گیری وسیاست گذاریهای شهری ؛ کمک به کاهش تمرکز اداری ، به بحث گذاردن مداوم مسائل موجود درگردهم ائی های عمومی  واهداف مشابه دیگر .

   همه اینها تجربیات مربوط به راهبردی هستند که برای وجه سیاسی مسئله ویا مشارکت وتصمیم گیری شهروندان اهمیت محوری قائل است . راهبردی که  با سعی ازگذرازمحدویت های مصوبات موجود ، در پی پاسخگوئی کارامد تر به مطالبات جمعی است .  کوشش دارد سیاستهای شهری درسطح هر ناحیه را با طرح مسئله ای پویا با سطوح دیگردرارتباط قراردهد .  اینها همگی تجربیاتی هستند ، که در صدد ارائه تعریف نو از برنامه ریزی شهری ویا محتوای مقوله شهرسازی ، میباشند . درپی ترسیم بعد جدیدی از سیاست شهری هستند ؛ که خودرا به مشتی ضوابط ودخالتهای متعارف دربعد فیزیکی شهرمحدود نکرده ؛ بلکه متوجه عوامل مکمل که درتحولات جاری شهر بسیار تعیین کننده هستند ، نیز باشند .

 

 

 

 سائو پاولو ومنطقه کلانشهری ان                                                                                                   برزیل وایا لت سائو پاولو – ایالت سائو پاولو

                                                                                                                                        ومنطقه کلانشهری سائوپاولو

 

 

 

 

 

 

روزاریو ومنطقه کلانشهری ان                                                                                                    ارژانتین واستان سانتا فه – سانتا فه و منطقه

                                                                                                                                      کلانشهری روزاریو

 

بارسلون ومحدوده کلانشهری ان                                                                                                   اسپانیا وایالت  کاتالونیا – کاتالونیا ومنطقه کلان

                                                                                                                                       شهری بارسلون

فلورانس ومنطقه کلانشهری ان                                                                                               ایتالیا ومنطقه تسکا ن  - تسکان ومحدوده

                                                                                                                                     کلانشهری فلورانس