گسترش ناپیوسته وپراکنده بافت شهری،لزوم ویاعدم لزوم گسترش کلانشهرها- بخش.1

 

           

       مهدی کاظمی بیدهندی

 

 

      مقدمه                   

     همانگونه که بارها دراین سایت مطرح شده، دروضع موجود، درمورد نارسائیهای بخش شهری کشور،همچنین درزمینه شهرسازی، برنامه ریزی شهری وبلاخره نحوه مواجه شدن با هدایت توسعه شهری، دروضعیت چندان مناسبی قرارنداریم .علاقه مندانی که سیاستگذاری ، تصمیمات وبرداشتهای رایج شده دراین زمینه را پیگیری مینمایند، انچه بروشنی برایشان قابل  مشاهده بوده ،اغلب توهم وضدونقیض گوئی است. برداشتهای رایج دراین زمینه اکثرا"ازیک سو کلیشه ای وفاقد پشتوانه نظری مبتنی برپژوهشهای همه جانبه وضع موجود بخش شهری کشور   میباشند. ازسوی دیگروبهمین دلیل رویکردها به این بخش، بیشتربه ظاهرمشکلات معطوف بوده است . این وضعیت فقط به موضوع مربوط به عنوان فوق- گسترش ویاعدم گسترش حال عمودی ویا افقی کلان شهرها - محدود نمیشود؛ بلکه درمورد اکثرمشکلات بخش شهری دروضع موجود ، وضع کم وبیش بهمین صورت است !؟ تحلیلها ، سیاست گذاریها وبلاخره مصوبات پی درپی، توجه چندانی به علل واقعی بوجودامدن مشکلات پیش رودراین زمینه را ندارند . یا اینکه توجه شان بسیارمحدود، کلی ودرحد برداشتهای کَمی، آماری میباشد.رویکردهائی که معمولا" تا مرحله خصلت یابی پدیده های تاثیرگذاردروضع موجود پیش نمیروند . بجای طرح وسیع ومداوم مسائل برای افکارعمومی مرتبا"درحال به اجرا دراوردن مصوبات بغایت «دستوری» این یا ان ارگان بوده اند. درهراموری دراین زمینه ، ازیک سوانچه میتواند ومیبایدبصورت خواسته ها ومطالبات مردم مطرح باشد ، درعمل جای چندانی برای مطرح شدن نمییابند. ازسوی دیگربه علت عدم طرح همه جانبه مسائل مربوطه درافکارعمومی وکلیشه ای بودن برداشتهای رایج شده درسطح جامعه ، اکثریت مردم هم اشنائی چندانی ، با انچه میتواند بصورت مطالبات وخواسته معقول واصولیشان مطرح باشد، را ندارند . اکنون پرسشی که قابل طرح میباشد این استکه : ایا نتیجه چنین روال کاری، جزتشدید مشکلات مردم دراین زمینه ودرواقع درنهایت تشدید مشکلات  دستگاه اجرائی بعنوان متولی ومسئول امورمیتواند حاصل دیگری داشته باشد!؟  

     اما باهمه اینها ، به این مهم نیزباید اذعان نمود که : دستگاه اجرائی کشور، شاید جهت تجدید نظرهای اساسی دربرنامه ریزی وسیاست گذاریهای جاری خود دراینده ، درسالهای اخیررویکرد وبرداشت های مثبتء نسبتا"جدیدی راهم مطرح نموده است . رویکردهای امیدوارکننده ای که میتوان به برخی ازانها بعنوان مثال اشاره داشت . ازانجمله برخی ازاین رویکردها :

   --  دستگاه اجرائی پس ازانتقادهائی که دررابطه با سیاست گذاریهایش مطرح شدند ، بلاخره   بفرض بعنوان نمونه ای مثبت پذیرفته : یکی ازعلتهای عمده مشکل افرینی مسکن مهر، احداث واحدهای مسکونی ان خارج ازکلانشهرها ونسبتا" دورازانها (درواقع درمکانها ئی که هرچند نام شهررا یدک میکشند اما درواقع فاقد «شهر» اند!؟ ) بوده است. واقعیتی که همچنین نادرستی احداث شهرهای جدید دورازکلانشهرها ، که موجب عدم استقبال و کم وبیش روی دست ماندن انها شده است را ، نیزبرملا مینماید .

    -- نمونه مهم دیگری که میتوان مطرح نمود: فرضا"پذیرش تدریجی این مهم که راهکاراصلی  ومحوری فائق امدن بربحران مسکن - بویژه دروضع موجود کشور- توجه به وجه اجتماعی ان، بفرض بکارگیری«مسکن اجتماعی»بعنوان عامل بسیارتعیین کننده درتعدیل بحران مسکن است. اما هرچند این برداشت، مطرح شده ازسوی دستگاه اجرائی، گام بسیارمثبت ومهمی میباشد، اما باید اضافه نمود که : دراین زمینه حتی تااین اواخرپائیز95 هنوزبا وجود مطرح شدن«مسکن اجتماعی» بعنوان، هدفگیری صحیح وقابل تقدیر، درمقابل ابهامات وتناقض گوئیهائی که درباره چگونگی مسکن اجتماعی مطرح شده، باید گفت: سرانجام نتیجه داری برای ان بعید بنظرمیرسد!

      اما درمقابل برخی نکات مثبت فوق ، دستگاه اجرائی ودست اندرکاران هنوز، نقشء مشکل افرین ومزید برعلت بودن سیاست گذاریها ، طرحها وبرنامه ریزیهای شهری جاری درکشوررا که ، عمدتا"مبتنی برجلوگیری ومحدویت های«دستوری»ودر « تقابل» باروندهای جاری درحال اجراهستند، آنچنان که باید مورد توجه قرارنداده، یااینکه هنوزبه مشکل افرینی سیاستگزاریهای  جاری، باورندارد !؟ هنوزاین برداشت معروف رایج استکه : اِشکال درطرحها وبرنامه ریزیها نیست ! بلکه مشکل عدم اجرای صحیح انهاست!؟ درجائی خواندم که مسئول اموری گفته بود : "در حوزه سیاستگذاری غنی هستیم. اما در حوزه اجرا، آموزش‌ها باید فراگیر شود "  درصورتیکه ، واقعیت کاملا"عکس آنست .  چنین فرمایشی: ,, در حوزه سیاستگذاری غنی هستیم ,, ! درواقع بیشتربنوعی تعریف ازخود است تا اذعان  واقعیت. یعنی هنوزنپذیرفته ایم که بفرض، درشرایط کنونی بعنوان مثال : یکی ازعمده ترین عوامل تشدید حاشیه نشینی که امروزه باشدتی بی بدلیل درحال افزایش است، سیاست گذاریهای شهری، محدویتهای توام با توهمات بسیار، بویژه درکلان شهرهاست .  

     علاوه برمطرح بودن لزوم ویاعدم لزوم  گسترش افقی ویاعمودی شهرمسئله دیگری که که همزمان با ان درحال مطرح شدن است ، انهم بصورتی که بعضا"بنظرمیرسد با مسائل پیش گفته  - لزوم ویاعدم لزوم وحتی ممنوعیت گسترش افقی ویاعمودی شهر- یکی گرفته میشود، پدیده « گسترش افقی ناپیوسته وپراکنده بافت شهری» درکلانشهرهاست .   

     دراین زمینه باید قبل ازهرچیزمراقب بود، ازیک سو تفاوت های ساختاری گسترش افقی ناپیوسته بافت شهری درجهان توسعه یافته باانچه دراین زمینه درکشورهای پیرامونی درجریان است ، ازنظردورنماند. ازسوی دیگراین پدیده با موضوع ضرورت ویا عم ضرورت توسعه افقی ویاعمودی شهر، دروضعیت شهری کشورهائی نظیرکشورما ، یکی گرفته نشود .

        پرسشی که همواره مطرح میگردد، این استکه : اگردرکشورما چنین گسترشی ضروری باشد - البته بیشتردرکلانشهرها-  ایا باید چنین گسترشی افقی باشد ویا عمودی؟  

     دراین سالها بارها شنیده ایم که بفرض ، جلوگیری ازگسترش عمودی شهرتحت عنوان : ,, ممنوعیت بلند مرتبه سازی ,, دردستورکارقرارمیگرفت. اما چند صباحی دیگر، همان سیاست گزاران جلوگیری ازگسترش افقی را ، توصیه وتصویب مینمودند!؟ همه اینها درحالی استکه نه این ونه ان جلوگیری ، مبتنی بریک سیاست ویا راهبرد مشخص وقابل دفاع درمورد کل بخش شهری ، انهم دراین مرحله خاص توسعه کشور، بوده است .  

   اکنون دراین نوشته ، البته باتوجه به بضاعت نظری محدود دراین زمینه ، سعی خواهم نمود، جوانب مختلف این مقولات را، دستکم بصورت کوششی درحد توان جهت کمک به شناسائی بیشتراین پدیده ، مطرح نمایم .

 

       گسترش افقی ناپیوسته و پراکنده بافت شهری

       گسترش افقی ناپیوسته بافت شهری که بعضا" انرا پراکنش بافت شهری وعناوین مختلف دیگری نیزنامیده اند ، مسئله ایست که امروزه ، اغلب شهرها بویژه کلانشهرهای جهان - البته باتوجه به علل متفاوت شرایط ان درکشورهای مختلف – با ان مواجه اند .  

      درکشورهای سرمایه داری پیشرفته این پدیده عمدتا" ازاوائل دهه 60 اغازشده است .     هرچند گسترش افقی ناپیوسته شهرها، به صورت امروزی ان، دراغازدرکشورهای پیشرفته تا اندازه ای ، مورد استقبال قرارگرفت . اما بتدریج درسالهای اخیربه سبب اینکه انرا موجب تشدید تخریب محیط زیست وهمچنین نیازبه توسعه بیشترزیرساختهای موجود میدانند ، رفته رفته در افکارعمومی بعنوان پدیده ای نامطلوب ، پرهزینه ومشکل افرین مطرح میشود . 

 گسترش افقی ناپیوسته بافت شهری ازسالها ی نود به بعد بحثها وپژوهشهای urban sprawl    بسیاری میان دست اندرکاران مطالعات شهری درجوامع پیشرفته ، بویژه امریکای شمالی ، را موجب شده است. ازجمله این پژوهشها نشان میدهند که : درصد رشد جمعیت شهرها بمراتب کمترازدرصد افزایش سطحی است که گسترش افقی ناپیوسته بافت شهری انرا مورد استفاده قرار داده است . مسئله ایکه مخالفان گسترش این ساخت وسازها ، انراغیراقتصادی ، تخریب غیر مسئولانه محیط زیست وهمچنین موجب هزینه های بیشتربرای جامعه میدانند. بفرض درامریکای شمالی، درصد افزایش سطحی که توسط گسترش افقی نا پیوسته بافت شهری مورد استفاده قرار گرفته ، بطورمیانگین دوبرابردرصد افزایش رشد جمعیت شهرهای مذکوربوده است. یا اینکه فرضا" : ازاغازدهه هفتاد میلادی تا پایان دهه نود درکلانشهرلُس آنجلس جمعیت شهرطی بیست  سال ، کلا"حدود 45 درصد افزایش داشته است. این درحالی استکه ، افزایش گسترش افقی ناپیوسته بافت شهری درهمین مدت دراین شهر300 درصد بوده است . البته درسایرکشورهای توسعه یافته نیزوضعیت کم وبیش بهمین صورت میباشد.    

  دراروپای شمالی درکشورهای المان، اطریش، سوئیس و بقیه کشورهای این منطقه، درسالهای اخیرانتقاد از Zersiedelung گسترش بافت شهری ناپیوسته ویا درکشورهای جنوب اروپا نظیر فرانسه مخالفت با پدیده مذکور   expansion Urban désordonné  کم وبیش درحال مطرح شدن است .    

   دراین کشورهاازسالهای دهه شصت وهفتاد گرایشی درشهرهای نسبتا"بزرگترشکل گرفت که  براساس ان برخی ازخانواده های طبقه متوسط – بطورکلی متمول تر- که ازامکانات مالی کافی برخورداربودند، برای آسایش بیشترودورشدن ازهیاهوی شهری سکونت درروستا ویامکانهای کم جمعیت نزدیک به شهررابرگزیدند. بدینصورت، عمدتا"دراثرچنین گرایشی گسترش بافت شهری  ناپیوسته درکشورهای پیشرفته سرمایه داری شکل گرفت .البته با مقایسه شهرهای کشورهای اروپائی بویژه کشورهای اروپای شمالی باسایرکشورها ، چون امریکای شمالی وکانادا حتی با کشورهای جنوبی اروپا ، در این زمینه ، تفاوتهای ساختاری مختلفی رامیتوان مشاهده نمود.  

   درکشورهای اروپائی شهرها معمولا"ازقدیم دارای بافت فیزیکی نسبتا"متراکم وفشرده(کُمپَکت) وبا محدوده کاملا" مشخص بوده اند. بصورتیکه اراضی خارج ازمحدوده شهر، مورد استفاده  کشاورزی -  فعالیت های روستائی – است ؛ یااینکه ازجنگلها ویا سایرعوارض طبیعی تشکیل  میشود. دراین شهرها پدیده ای بنام پراکنش بافت شهری عملاوجود چندانی نداشته است. بنابراین، گرایش سکونت درروستا های اطراف شهر، گرایشی است که بیشترلایه های توانمند ترشهرانرا بوجود اورده اند. چون سابق براین بیرون ازشهرنه ازامکانات سکونتی، تولیدی ویا خدماتی رایج برخوردار بوده ، ونه اینکه گرایشی برای چنین کاربریهائی وجود داشته است . درنتیجه این پدیده بعدها بتدریج ، درشهرهائی بیشتربوجود امد که پس ازرونق اقتصادی دهه شصت وهفتاد ، اقشار طبقه متوسط ان ازامکانات مالی بهتری برخوردارشدند. بفرض بیشتردرشمال اروپا درمقایسه باجنوب ان .این پدیده دراین کشورها بصورمختلف دیگری هم تحقق یافته ، مثلا" گرایش برخی فعالیت های صنعتی و خدماتی- تجاری که به عرصه وسیع ترو زمین ارزان تردرخارج ازشهر نیازداشتند . تا بتوانند درانها ، زیرساخت های ضروری جدید را ، بدون وجود محدودیت های داخل شهراحداث نمایند. البته باید به این مهم توجه داشت که حتی درمیان کشورهای اروپائی کشورهائی که کمترتوسعه یافته هستند، برخی ازمکانهای حول شهر، برخلاف کشورهای شمال اروپا ، تبدیل به محل سکونت کم درامدهای جامعه شهرشده است .

   اکنون ازیک سوبرای شناسائی بیشترعللی که دراین جوامع – بفرض کشورهای شمال اروپا - باعث گسترش افقی نا پیوسته بافت شهری شد همچنین ازسوی دیگردلایلی که جهت جلوگیری از افزایش بیشتران عنوان میگردد؛ لازم است توجه بیشتری به سایرویژگیهای این پدیده داشته باشیم . تا بتوان، هنگام مقایسه وضع موجود شهری این جوامع باشرایطی که فرضا"وضع موجود بخش شهری کشورهای درحال توسعه ازان جمله ، کشورما با ان روبرواست ، تفاوتهای ساختاری انها را همه جانبه ترمورد شناسائی قرارداد .   

   درکشورهای صنعتی پیشرفته ، بفرض درشمال اروپا وحتی درکلانشهرهای امریکال شمالی  هرچند گسترش افقی ناپیوسته بافت شهری عمدتا"مبتنی برشکل گیری تقاضائی است که عمدتا" جهت کاربری مسکونی بصورت ویلاسازی ویا واحد مسکونی ایکه متقاضیان شهری خواهان ابتیاع انند ، بوده است . سایرکاربریها –تولیدی ، خدماتی هم علل متنوع عمدتا" عملکردی و اقتصادی داشته است . اما دربسیاری ازوضعیتها ی شهری مورد بحث بعلل مختلف اقتصادی اجتماعی ، وجود ذینفع هائی دراین رابطه ، که حتی تسهیلاتی نیزبرای تقاضای مذکورفراهم نموده اند، نیزدرشکل گیری این بافت های شهری نا پیوسته موثربوده اند . نکات بسیارمهمی که همواره درمقایسه چنین وضعیتهای شهری با وضعیت بخش شهری جوامع درحال توسعه مانند جامعه ما باید دقیقا"مورد توجه باشند . برخی ازعوامل موثرمذکوررا میتوان مطرح نمود :  

    گذشته ازذینفع بودن شرکتها وسوداگران ساختمانی که به گسترش پدیده مذکوردامن زده اند . ازانجا ئی که فرضا"بعنوان مثال ، متفاوت با کشورما ، دراین کشورها – درکشورهای اروپائی - ارگان ویاسازمانی که مسئول برنامه ریزی وهدایت تحولات شهری است ، ازچنین اختیاری بر خوردارنیست که ، برای همه نقاط روستائی ، شهرهای کوچک ویا سایراستقرارهای جمعیتی خارج ازمحدوده شهر، بدون توجه به خواست ساکنین انها ، راسا" تعیین تکلیف نماید ! طبیعی استکه برنامه ریزی ها بصورت دیگری انجام شوند . دراین جوامع ازانجائی که مشارکت همه مردم درسیاستگذاری و تصمیمات مربوط به ان – دستکم درسیاست گذاری درزمینه مورد بحث - تضمین شده است. تصمیم گیریها الزاما"درقالب همکاری میان مقامات محلی ومسئولین سطوح  بالاتربا مشارکت جوامع ذینفع اتخاذ میگردد. بنابراین، مطالبات جوامع حال هرچند کوچک خارج ازمحدوده شهرنیزدرچگونگی برنامه ریزی ها بسیارتعیین کننده خواهد بود .   

 (مسئله ایکه موجب شده ، امروزه حتی برخی ازمخالفین ، بافتهای ناپیوسته ، شیوه های دموکراتیک درتصمیم گیریهارا بعنوان عامل منفی وبازدارنده درجلوگیری ازگسترش بافتهای ناپیوسته شهری بدانند !)     

       بهرحال ، خواسته های عمده ایکه مسئولین امورروستاها، ویابخشهای خارج ازمحدوده های شهری مطالبه می نمایند ، درشرایط جاری ، معمولا"متاثرازوضعیتی استکه فعالیت این روستا ها- کشاورزی و بیشتردامداری - با ان مواجه است. فرضا": عدم صرفه مداومی که تولید کننده فراورده های روستائی- کشاورزی ویادامداری - با ان روبروهستند. هرچند این عدم صرفه در کشورهای مختلف پیشگفنه ویژگیهای خودرا دارند . بعنوان مثال : درکشوربسیارپیشرفته سوئیس ، بااینکه برای فعالیتهای تولیدی کشاورزان همه گونه امکانات : زمین ، مرتع ، زیرساختهای کافی ، انواع ارتباطات ، مدرن ترین امکانات فنی- تولیدی، انواع تعاونیهای تولیدی ، ارتباط سازمان یافته با بازارمصرف ، ارائه وسیع خدمات بانکی بصورت اعطای وامهای بسیارکم بهره (اغلب کمترازیک درصد درسال ) جهت ساخت سازه های لازم برای فعالیتهای کشاورزی ، بویژه دامداری ، همچنین احداث ویا نوسازی محل سکونت کشاورزان این نقاط  فراهم است. اما باهمه اینها ، بعلت بالا بودن بهای تمام شده فراورده های مذکوردرمقایسه با سایرکشورها - ناتوانی رقابت دربازاربا فراورده های کشاورزی وارداتی - بدون ارائه انواع یارانه ها به کشاورزان (گاه تا بیش پنجاه درصد مخارج تولید) ادامه فعالیت شان غیرممکن خواهد شد !؟ درچنین شرایطی روستائی بیش ازاینکه بفرض ، طالب وام بیشتری برای توسعه فعالیت خود باشد، بیشتر- درحد امکان- امروزه خواهان کسب مجوزاحداث یکی دوواحد مسکونی اضافی در ملک خود است ! تا بااجاره ویا فروش ان به متقاضیانی که درپی سکونت درروستا های نزدیک به شهرهستنند، ماندگاری وادامه فعالیت خود درروستا را تضمین نماید. بنابراین بدلایلی نظیر انچه مطرح گردید ، برنامه ریزان شهری- فضائی ، هم قادرنیستند، به آسانی جلوگیری ازساخت وسازهای ناپیوسته بافت شهری رامطرح نمایند . چون اهالی روستا ها ومکانهای خارج شهربا ان مخالفت خواهند نمود !

    بدین ترتیب ، دراثروجود تقاضای حال هرچند محدود سکونت درروستاها ویا نواحی اطراف  شهرمسئولین اموراین روستاهاویاشهرکهای کوچک اطراف شهرکه، درمقایسه با دهدار، بخشدار ویاشورای روستا، درکشوردرحال توسعه ای چون کشورما ازاختیارات بمراتب بیشتری برخور دارند ؛ بتدریج البته باهماهنگی با ارگانهای ایالتی وکشوری بخشی اززمینهای روستا و یا بخش خودرا واردچرخه ساخت وسازنمود ند.دراثرچنین تغییراتی درکاربردزمینهای موردنظر،فرضا" بتدریج درفواصل میان محدوده ساخته شده روستا باجنگل ، بازمینهای کشاورزی و یا مراتع زمین هائی با ضوابط معین برای احداث واحدهای مسکونی، صنعتی وخدماتی اختصاص  داده شدند . درنتیجه ، متقاضیان خواهان سکونت ویا فعالیت صنعتی، خدماتی خارج ازمحدوده شهر بتدریج باخرید قطعه زمینی به احداث واحد مسکونی ویا فعالیت صنعتی ، خدماتی خود پرداخته ، یا اینکه واحدهای مسکونی احداث شده به شرح فوق را برای سکونت اجاره نمودند .

Zersiedelung in Metzerlen-Mariastein 

 احداث واحد های مسکونی جدید  در حاشیه روستا ، حد فاصل میان جنگل وزمینهای کشاورزی – در روستائی درکشورسوئیس .

 

    ا کنون درمقابل ذینفع هائی که برای پاسخ گوئی به گرایش مذکورتاثیرگذاربوده اند ، بتدریج در افکارعمومی مخالفت با ادامه گسترش ان درحال شکلگیری است . مخالفین گسترش چنین پراکنشی - البته ساخت وسازهای هرچند محدود- روی چند نکته مهم تکیه دارند. نخست اینکه : اقدام به ساخت وسازوگسترش بافتهای مذکوردرروستاها وبخشهای اطراف شهرازنظر اقتصادی چندان به صرفه نیست. چون مخارجی که جامعه میبایست برای زیرساخت های بیشتر وحتی تجهیزواحدها ، ازنظرحجم ساخت وسازی که برای ان نیازاست ، هزینه میشود؛ بمراتب بیشتر ازمخارج گسترش عمودی - بلند مرتبه سازی - درشهرخواهد بود. چون اولا" کلیه زیرساختهای  لازم برای بلند مرتبه سازی درشهرکم وبیش موجوداست ؛ ثانیا"حجم ساخت وسازهای ضروری برای بلند مرتبه سازی، بفرض برای سکونت تعداد معینی ازمتقاضیان، بمراتب کمترازحجم ساخت وسازضروری دربافتهای ناپیوسته، برای سکونت همان تعداد ازمتقاضیان است .  

   علاوه بران هدف بسیارمهم دیگری که امروزه مطرح میگردد ، تلاش درنزدیک نمودن محل کار- که عمدتا"درشهرها قراردارند- با محل سکونت است . چون درگذشته نیزچنین بوده است .  درنتیجه ، بسیاری ازیک سو، با مطلوب دانستن نزدیکی محل کاربا سکونت ، نوستالژی نسبت به انچه درگذشته وجود داشته را نشان میدهند. وازسوی دیگردفاع ازاین واقعیت که نزدیکی هر زمان بیشترمحل سکونت با محل کارمیتواند برای کل جامعه شهرمزیتهای متنوع بیشتری داشته  باشد . درنتیجه ، خواهان جلوگیری ازادامه گسترش بافتهای شهری ناپیوسته میشوند . مخالفین گسترش این ساخت وسازها ، ازهمه مهمتر روی کاستن محسوس ازحجم ترافیک روزانه دراین زمینه وصرفه جوئی ازهزیینه های غیرضروری دیگرکه نهایتا" کل جامعه باید انرا تامین نماید،  تاکید مینمایند .

  درشرایط کنونی اگرباکمی توجه وپیگیری مطالباتی که درسطح افکارعمومی ، بفرض اکثر کشورهای اروپا ئی وهمچنین ، احزاب سیاسی بویژه ، سبزها ، بحث ها ومناظره هائی که در رسانه های ارتباط جمعی دراین زمینه انجام میشود، توجه نمائیم ؛ میتوان مخالفت انها با پدیده پراکنش شهری را بعلت بوجود امدن مشکلات درابعاد مختلف زندگی شهری درارتباط دانست .  ازانجمله :  

        الف - مشکلالات ناشی ازافزایش حجم ترافیک

        همانگونه که مطرح گردید ، منتقدان گسترش بافتهای نا پیوسته شهری معتقدند ، باتوجه به سه عملکرد عمده زندگی : سکونت ، کار ، گذراندن وقت ازاد ( اوقات فراغت) میتوان گفت : در گذشته اکثرا" هرسه عملکرد مذکوردریک مکان واقع بود . محل کاروسکونت معمولا" نزدیک به یکدیگرقرارداشتند. اما باتحولات وتوسعه اقتصادی وسیع نیمه دوم سده گذشته با افزایش امکانات وتسهیلات زیاد، گرایشهای جدیدی درزندگی مردم بوجود امد . ازانجمله امکان جابجائیها گسترش یافت . مردم درمقایسه با گذشته اوقات فراغت شان بیشترشده ، درنتیجه شرایط برای خواسته ها وگرایشهای جدید، فزونی یافت. گرایشهائی چون : گذراندن اوقات فراقت دورازمحل سکونت و حتی درکشورهای دیگربطورمحسوسی افزایش یافت .همچنین گرایش سکونت درخارج ازمحیط شهری درفضاهای ارام ، نزدیکی بیشتربا طبیعت نیزافزایش گسترده ای یافت. بدین ترتیب ، در مقایسه باگذشته دربسیاری مواقع میان محل کار، سکونت ومکانی که میتوان  تعطیلات واوقات فراغت را درانجا گذرا ند، جدائی وفاصله های زیادی بوجودامد. درنتیجه این تحولات، بعنوان مثال درکشورسرمایه داری پیشرفته چون سوئیس ، باجمعیتی کمترازهشت میلیون نفروضعیت بگونه ای تغییر نمود که : امروزه 90 درصد ازمردم خارج ازمکانی که دران بکارمشغولند ،  سکونت داشته باشند .  55 درصد ازاین تعداد یا قریب به دومیلیون نفرروزانه یک وسیله نقلیه موتوری رامورداستفاده قرارمیدهند. حدود 1،1 میلیون نفربرای رسیدن به محل کارشان ازوسایط نقلیه همگانی، اتوبوس ویا ترن استفاده مینمایند. همچنین 29 درصد ازاین تعداد یا قریب به 600  هزار نفر پیاده ویابا دوچرخه  فاصله میان محل کاروسکونتشان را طی کنند .  16 در صد از این تعداد برای پیمودن این فاصله درسال 2013 به 30 دقیقه زمان نیازداشته ، درحالیکه برای پیمودن همین فاصله درسال 2000 نزدیک به 23 دقیقه وقت لازم بود. منبعbfs  مرکز امار کشور سوئیس

          با این توضیحات حال هرچند بسیارمختصر، بوضوع مشخص میشود که فرضا"، دوری محل کارازمکان سکونت تا چه حد باعت تشدید مشکل ترافیک ، جابجائی ها وصرف هزینه های بسیاروهمچنین اتلاف وقت وبارمالی زیاد ، برای تامین هزینه های زیرساختها وتسهیلات جدید، وعلاوه بران افزودن برمشکلات شهری ، میگردد .

      ب -  مشکلات  اقتصادی اجتماعی

     در زمینه اقتصادی اجتماعی مخالفین گسترش بافتهای شهری ناپیوسته درکشورهای پیشرفته ، بیشترروی عدم صرفه گسترش بیشتربافت های مسکونی پراکنده در مقابل بافت های متراکم بصورت بلند مرتبه سازی دردرون شهرها ازیکسو ، وهزینه زیاد ایجاد تسهیلات جهت دسترسی      های ضروری تاکید دارند. البته روشن استکه : زیانهای اقتصادی اجتماعی این پدیده برای جوامع شهری بسیار وسیع ترازاین است . انچه ازپرداختن بیشتربه جزئیات ان جهت پرهیزاز اطاله کلام خودداری وبه ذکرهمین مختصر اکتفا مینمایم .

       امروزه مخالفین گسترش ناپیوسته بافت شهری مطالباتشان را درگردهمائی ها ویا فرصتهای مختلف اجتماعی - سیاسی بصورت خواسته عمومی مطرح میکنند . ازانجمله درکشور های اروپائی - خاصه اروپای شمالی – باخواسته ها ومطالبات اجتماعی نظیر پیامها وهشدارهای زیر :

" گسترش نا پیوسته بافت شهری را متوقف کنید، مجموعه های مسکونتی همگانی احداث نمائید." مواجه میشویم

Zersiedelung  stoppen - gemeinsam Wohnräume schaffen

       

        پ - مشکلات محیط زیست

 یکی ازمهمترین علت مخالفت افکارعمومی با پدیده هائی چون : گسترش بافتهای شهری ناپیوسته ، مخالفتی که درسالهای اخیربطورمحسوسی بران افزوده شده است. حساسیت جامعه وافکارعمومی بویژه درجوامع اروپائی با مسئله تخریب مداوم محیط زیست است . دراین زمینه تاکید مخالفین بیشتربه افزایش مداوم تخریب فضای سبز، محیط طبیعی و اختصاص ان به ساخت وسازهای مختلف است. امروزه درمکانهای مختلف باهشدارهائی نظیر تصاویر زیرمواجه میشویم .هشدارهائی که هدف عمده انها کوشش وسیع  برای اگاه نمودن وجلب نظرافکارعمومی نسبت به میزان تخریب محیط زیست وفضای سبزاست .  

         طرفداران حفظ محیط زیست بیش ازهرچیزروی میزان عرصه ویافضای سبزی است که  دراثرچنین ساخت وسازهائی تخریب میشوند، تاکید دارند . این مخالفین برممنوعیت استفاده     

Fussballfeld

هشدارهای طرفداران محیط زیست :    درهر سه ساعت درکشورسوئیس  چنین سطحی ساخته میشود .       

 

sammelschlussbild

News

13.09.16                                             تشکر از علاقه مندانی که مارا در کمپاین  جلوگیری ازگسترش بافتهای نا پیوسته  همراهی مینمایند .

 

  ازفضای سبزبیشتراصرارمیورزند . وهنگامی که علیرقم کوشش بسیارموفق به ممنوعیت کامل ساخت وسازهای مذکورنمیشوند . دستکم ساخت وسازمتراکم ، مجموعه های اپارتمانی به جای تفکیک اراضی واحداث ویلا ویا منازل تک واحدی درهرقطعه زمین را پیشنهاد مینمایند . دراین زمینه معتقدند اگر تفکیک زمین ممنوع شده ودرزمینهای مذکوربجای بناهای تک واحدی ، مجموعه های اپارتمانی ساخته شود ، تازمین کمتروحداقلی به این ساخت وسازها اختصاص داده شود . میتوان به میزان قابل ملاحظه ای ازتخریب فضای سبزموجود جلوگیری نمود .

    بااحداث مجموعه های مسکونی اپارتمانی، بجای تک واحدی در زمین های تفکیک شده میتوان بمیزان قابل

 ملاحظه ای ازتخریب  فضای سبز کاست .

   . So wird beispielsweise das verdichtete Bauen gegenwärtig als Massnahme Landverschleiss propagiert.    

 Vincent Kaufmann, Professor für Stadtsoziologie und Mobilitätsanalyse an der ETH Lausanne fest (vgl. Interview in der NZZ):gegen

      بدین ترتیب ، با مشاهده چنین وضعی طبیعی استکه ، امروزه برخلاف نیمه دوم سده گذشته ، برنامه ریزان فضائی تاثیرشان درتصمیم گیریها نسبت به دهه های گذشته کمترشود. چون جوانب  منفی تحولات شهری نظیرگسترش بافتهای ناپیوسته وجلوگیری ازانرا دربرنامه ریزیهای شهری وسرزمینی دراغاز توصیه نکرده اند ، وحتی طرفداراستقرارپراکنده درنقاط دیگر بجای  تمرکز بیشتردر درون شهرها بوده اند . این مسئله باعث شده : امروزه تصمیمات جمعی تا اندازه زیادی جای توصیه های کارشناسی را بگیرد. تا جائیکه منتقدین دروضعیت کنونی اغلب خواهان، تجدید نظراساسی دربرنامه ریزی های فضائی جاری- شهری ، منطقه ای وسرزمینی – گردند . 

 با توجه به سیرتحولات سالهای اخیردراین زمینه ، میتوان گفت :  دراینده، دستکم درکشورهای اروپای شمالی،هرچند بکندی وبتدریج سکونت درشهرهای بزرگ طرفداران بیشتری داشته باشد. درنتیجه چنین گرایشی، بنظرمیرسد امروزه شهرهای مذکور، بیشتردرپی بلند مرتبه سازی البته   همراه با نوسازی ومدرنیزه کردن وارائه طراحی شهری نوین هستند.  تا بتوان، کاستیها و عوارضی، که به سکونت درشهرنسبت داده میشود ، مانند: الودگی هوا (حال هرچند دراکثر شهرهای این کشورها نه چندان زیاد میباشد )همچنین آ لودگی صوتی ومشابه انها را به حداقل برسانند . از جمله : ایجاد مرکزخدماتی ، تفریحی ویا عملکردها همگانی اجتماعی - فرهنگی جدید ، همراه باافزایش روزافزون فضای سبزدرمحلات وحتی به نسبت زیادی  در فضاهای مشترک مجموعه های جدیدا"درحال احداث ویا بازسازی – معماری سبز-  البته با بکارگیری معماری وطراحی شهری باساختارهای متنوع جدید وبرحذربودن ازساخت وسازهای یکنواخت متعارف و فاقد فضاهای جنبی انتگره شده ، استفاده ازوسایط نقلیه ایکه به سوخت بسیارکمی نیازداشته باشند ، خودروهای هیبریدی ویا تماما" الکتریکی که این یکی به سرعت درحال توسعه است . طراحی فضاهای جدید بصورتیکه الودگی هوا وبویژه الودگی صوتی ان به حداقل رسیده باشد .

      وبازهم نکته پراهمیت واساسی تری که قبلا" مطرح گردید  این استکه : امروزه هرزمان بیشترافکارعمومی به این ساخت وسازها- بافت های ناپیوسته شهری- بعنوان عامل تخریب محیط زیست مینگرد. این اواخر احزاب سیاسی ایکه طرفدارحفاظت ازمحیط زیست هستند ، بیش ازهمه ، حزب سبزها ،  مرتبا" درحال هشدارنسبت به تخریب محیط زیست ودرمورد این بحث، مخالف گسترش بافتهای شهری ناپیوسته میباشند .       

               اکنون با توجه به شرایطی که زمینه رابرای ساخت وسازها درروستاهای اطراف وشکل گیری بافت شهری ناپیوسته ، فراهم میاورد ؛ میباید تفاوت میان ویژگیهای شبکه  وسیستم شهر های کشورهای پیشرفته – درواقع تفاوت میان امکانات فضائی انها- با شبکه و سیستم شهرهای کشورهای درحال توسعه ، فرضا" شبکه وسیستم شهرهای ایران را درنظرداشت . سیستم وشبکه شهر های کشورهای پیشرفته بفرض کشورهای اروپای شمالی امروزه بصورتی هستند که میتوان گفت : سیستم وشبکه شهرهای بخش شهری انها ،ازاغازسده گذشته ازثبیت نسبی استقرارجمعیتی درقلمروملی برخورداربوده است . درپی ان طی مدتی بیش یک قرن باتوسعه تدریجی ارتباط متقابل درون شبکه وهمچنین سیستم شهرها ایندو بصورت یگانه (انتگره ای) درامده اند. بهمین سبب متفاوت باشبکه شهرهای کنونی بخش شهری کشورما ویااغلب جوامع درحال توسعه شکلبندی ویا هیئت فضائی شان ازساختار فضائی با ارتباط متقابل همه جانبه، بصورت اشعه ای (رادیوسنتریک) و همچنین سلسله مراتبی برخوردارشده اند . بقسمی که میتوان گفت همهء مکانهائی که شبکه شهرها انها رادربرمیگیرد ، بصورت مکانهای یگانه و(انتگره) شده با شهرهائی که درمجاورت ان قرار دارند میباشند . بهمین علت چنین مکانهائی هنگامیکه که درخارج شهربفاصله ازان قراردارند ، برخلاف مکانهائی که درکشورما خارج وبا فاصله ازشهرقرار گرفته اند ، درعمل فاقد ارتباطهای متقابل درابعاد مختلف  با شبکه شهرها  وبنوعی رهاشده دربیابان نیستند!  چون درکشورما ویا دراکثریت قریب به اتفاق جوامع توسعه نیافته  ویادرحال توسعه شبکه شهرها ، ساختارویا شکل بندی فضائی شان زنجیره ای اغلب بصورت   ارتباط مستقیم شهرها باکلانشهر اصلی کشوراست . یا اینکه به بیانی دیگرپیش ازتحقق توسعه کافی ، سیستم وشبکه شهرهای کشور، قادربه ایفای نقش یگانه کننده ( انتگرتیو) وبرقراری ارتباطهای متقابل  همه استقرارهاومکانهای مربوطه شان ، باشبکه وسیستم بخش شهری کشورنمیباشند .

   

     ادامه دربخش بعدی

    مهدی کاظمی بیدهندی      ابان  1395